پایان

260 41 45
                                    

خب، اولین فف من به پایان رسید.
من که از نوشتنش لذت بردم 😂
[ درسته سر ادیت کردنا خیلی خل شدم ولی اونم خوب بود]
کلا نوشتن تجربه جالبیه.
تو زندگیم فف ننوشته بودم که اونم نوشتم
( و شاید بازم بنویسم؟ who knows?! )
اگه دوست دارین بنویسم بهم بگین.

از همه کسایی که خوندن، ووت دادن، کامنت گذاشتن و بوک رو به ریدینگ لیست‌هاشون اضافه کردن، ممنونم ❤️
از مای لاولی فرند هم خیلی ممنونم که همیشه حمایتم کرد و کلی بهم انرژی و روحیه داد.. و کاورهای فف رو هم انداختم گردنش😂

از همین الان دلم واسه نوشتن این بوک تنگ میشه.. ولی نمیشد تا ابد ادامه پیدا کنه:) بالاخره باید تموم میشد.
دلم برای حرف زدنام هم تنگ میشه :)

حس عجیبیه که تموم شده..
حدود ۶ ماه پروسه اش طول کشید.
یادمه اوایل هی آپ میکردم که داستان رو جلو ببرم .. و الان، بعد پابلیش کردن این چپتر، باید دکمه completed رو بزنم :)

یه کم راجع به داستان و شخصیت‌ها بگم.
اولین چیزی که به ذهنم رسید اسمش بود my unknown lover
خلاصه‌ای که توی نُت گوشیم نوشته بودم خیلییی خام بود
یعنی خب مسلما فقط چند تا نقطه مهم توی داستان بود و یه سری دیالوگ‌ها.
ولی خب، از اول هم میخواستم که یه داستانِ بدون دراما و ملایم باشه، با یه ریتم آروم و خوب پیش بره..

اینم بگم که ۲۸ پارت شدنش تصادفی بود یعنی، برنامه ریزی نکرده بودم که حتما سر ۲۸ مقدس تموم شه ولی خب، این طوری شد. و همین طور امروز هم ۲۸ امه =)

در مورد شخصیت ها، توی همشون یه قسمتی از خودم رو جا دادم .. و سعی کردم یه کاری کنم که شخصیتام مصنوعی نباشن.
سعی کردم یه سری تایپ‌های شخصیتی توش باشه و قابل درک باشن تا حدودی..
چقدر موفق بودم تو این کار بنظرتون؟

لویی و هریم:) میتونن به جای گل‌فروشی برن مهدکودک کار کنن..
شخصیت مورد علاقه‌تون کیه؟ کاپل رو هم بگین..

پارت ۱۰، ۲۲، ۲۷ و ۲۸ رو خیلی دوست دارم، و خیلی هم براشون زحمت کشیدم 🙂 چون با تمام احساساتم نوشتم.
[ اهنگایی که براشون در نظر گرفتم هم خیلی کُشنده ان :) ]

خب، مثل همیشه، اگه انتقاد، پیشنهاد، سوال و یا حرفی دارین، خیلی خوشحال میشم باهام به اشتراک بذارین.

بوک رو به کسایی که دوست دارین معرفی کنین
یا همینجا تگشون کنین.

بدی خوبی دیدین حلال کنین😂

مثل همیشه لاو یو آل💙💚❤️💛❤️💜🖤💗

1399/8/7~•

My Unknown Lover ~[L.S]~Where stories live. Discover now