تموم شد... نخی که اون دو تا رو به هم وصل کرده بود، حالا به شکل یه طناب پوسیده دراومده بود؛ اما یک سر این طناب هنوز تهیونگ رو به زندگیش وصل میکرد... به جونگکوک... کسی که با رفتنش، تار و پود وجود تهیونگ رو از هم جدا کرد...
تموم شد... نخی که اون دو تا رو به هم وصل کرده بود، حالا به شکل یه طناب پوسیده دراومده بود؛ اما یک سر این طناب هنوز تهیونگ رو به زندگیش وصل میکرد... به جونگکوک... کسی که با رفتنش، تار و پود وجود تهیونگ رو از هم جدا کرد...
▪︎شکلات تلخ▪︎
رئیس جئون از دستیار دست و پاچلفتیش ناراضیه اما چی میشه که یه شب اون رو دوست پسر خودش معرفی کنه؟
_راستی این مردی که همراهته کیه جونگکوک؟ تاحالا ندیده بودمش.
جونگکوک با نگاهی کوتاه به یو...