Sugar Cherry [VKOOK]

༆P̆̈art12

به طرز عجیبی استرس داشت چون قرار بود به دیدن تهیونگ بره.
و اینبار فقط دوتاشون بودن و یه چیزی شبیه قرار بود.
و این باعث میشد دست‌های جونگ‌کوک از استرس عرق کنن.

نمیفهمید چرا الان اضطراب داشت اون جلوی یک میلیون نفر لایو میزاشت، بدون هیچ تته پته‌ای ولی الان حس میکرد قراره قلبش از جاش کنده شه.

برای لباس‌هاش یه تیپ ساده زده بود تا تهیونگ فکر نکنه خیلی مشتاقه و یه ماسک سیاه هم برای فان زده بود.

کنار مرکز خریدی که تهیونگ بهش گفته بود ایستاد و بعد گذاشتن هندزفری اهنگ ملایمی رو پلی کرد و تا اومدن تهیونگ شروع به خوندن کامنت‌های فن هاش کرد.

با نرمی مرطوبی که روی گونش حس کرد با ترس توی جاش پرید و با تهیونگی که با یه لبخند بزرگ جلوش ایستاده بود نگاه کرد.

"سکته کردم عوضی اگه من بیوفتم بمیرم کی جواب فنامو بده؟"

تهیونگ خنده‌ی بلندی کرد و گفت،" نگران نباش شوگر من کمک های اولیه رو خوب بلدم."

جونگ‌کوک پوکر شد و مشت آرومی به شونه‌ی تهیونگ زد، "مطمعنم فقط به خاطر تنفس مصنوعیش رفتی یاد گرفتی."

تهیونگ شونه‌ای بالا انداخت و نیشخند زد، "درست زدی به هدف."

جونگ‌کوک چشماش رو چرخوند و به اطراف نگاهی انداخت، خیابون خیلی شلوغ شده بود و مطمعن بود داخل مرکز از این هم شلوغ تره.

"چرا باید توی یه مرکز خرید قرار بزاریم؟"

تهیونگ دستش رو دور کمرش حلقه‌کرد و باعث شد هینی بکشه.

"سادست مرکزهای خرید شلوغن و توی جاهای شلوغ باید بچسبی بهم، تازه لاته‌های کافه طبقه بالا خیلی خوشمزست."

جونگ‌کوک حالت پوکر صورتش رو حفظ کرد و تلاش کرد تا یکی نکوبه توی صورت تهیونگ.
"واقعا، غیر قابل تحملی."

تهیونگ خندید و خم شد تا بوسه‌ی محکمی روی گونه‌ی پسر کوچیکتر بزاره.

"میدونم شوگر ولی تو خوشت میاد که منو تحمل کنی."

جونگ‌کوک چیزی نگفت و باهم وارد مرکز شدن.

به اطراف نگاهی انداخت و سعی کرد متوجه مسیری که تهیونگ داره میبرتش رو بفهمه.

البته از شدت تراکم جمعیت فقط وقتی جلوی بوتیک رسیدن متوجه شد.

خواست اعتراضی بکنه ولی تهیونگ حتی اجازه‌ی باز کردن دهنش رو هم بهش نداد و اونو داخل مغازه هول داد.

دختری سمتشون اومد و تعظیم کوتاهی کرد، "خوش‌اومدید آقایون چه کمکی میتونم بهتون بکنم؟"

"ما فقط یه چندتا خرید کوچیک داشتیم."

دختر سر تکون داد و با گفتن دنبالم بیاید اون‌هارو به سمت بخش مردونه کشید