fun time with avengers 3 (complete✔️)

12

اين داستان:حتي تو جنگل باروني و طوفاني هم ميشه يه صحنه عاشقانه ساخت

ثور:سردت نيس؟
لوكي:*درحاليكه لباس هاش خيس شده*نه خوبم
ثور:خوبه
ثور:يه جا خونده بودم كه اگه موهات تو يه هواي طوفاني معلق بشه يا سيخ بشه احتمال اينكه صاعقه بهت بخوره صد درصده!
لوكي:اينو كه جدي نميگي؟
ثور:نه كاملا جدي ميگيم...اوه موهات!
لوكي:*به موهاي معلقش دست ميزنه*ثور!اون قدرت لعنتيت رو كنترل كن تا به چخ نرفتيم!
ثور:من خداي رعدم چيزيم نميشه
لوكي:بچ منو صاعقه ميكشه!
ثور:پس منو ببوس
لوكي:وات د فاك !عمرا اين كارو نميكنم داري از قدرت عليه من استفاده ميكني تا به خواسته ات برسي...
ثور:ميل خودته !صاعقه ميزننت...
لوكي:*يه نگاه به اسمون پر رعد و برق ميندازه*كار خودته نه!
ثور:كار كس ديگه ايي هم ميتونه باشه!كاماننن وقتت رو از دست نده ،منو ببوس
لوكي:اين منصفانه نيس!
ثور:هست
لوكي:...جهنم و ضرر بيا بوست كنم
*لوكي ثور رو ميبوسه*
ثور:بهم نچسبيد!:(
لوكي:*اداي ثور رو در مياره*يعني چي بهم نچسبيد!
ثور:بوسه بايد از ته دل باشه وگرنه قبول نيس
لوكي:هووووف اين مسخره ترين كاريه كه تا حالا انجام دادم
ثور:احمقانه تريناشون رو هم با هم انجام داديم
لوكي:ولي ازش پشيمون نيستم
ثور:پس يه بوسه عاشقانه زير اينهمه رعد و برق كه خودم مسئولش هستم ميتونه يكي ديگه از همون كار هاي احمقانمون باشه
لوكي:با اينكه احمقانه اس ولي باشه
ثور:)