هاااای
این پارت قرار بود طولانی تر باشه ولی خیلی منتظر موندین سو ادامش واسه چپتر بعدیبه ولله کامنتا نرسه به ۵۰ چپتر بعدیو اپ نمیکنم
هوپ یو امجوی❤️
Third pov [Peter]
با حس تشنگی که داشت چشماشو اروم باز کرد
هنوزم توی همون اتاق لعنتی بود ...هنوزم دست و پاهاش بسته بود...هنوزم بدنش در حد فاک بعد اون همه کتکی که خورده بود درد میکرد و لبش بخاطر زخمی که برداشته بود میسوخت
ولی یه چیزی جدید بود...حس میکرد روی صندلی رو به روش کسیو میبینه ولی انقدر ضعیف شده بود که چشماش تار میدید
سعی کرد تمام انرژی و تمرکزش رو جمع کنه...پلکاشو روی هم فشار داد و بعد با دقت به رو به روش نگاه کرد
اون...اون زین بود؟
مثل خودش روی صندلی بسته شده بود و صورتش به یه طرف خم شده بود...بیهوش بود!
ولی اون عوضی با زین چیکار داشت؟...اون که گفته بود قصدش انتقامه و این قضیه صد در صد نمیتونست به زین ربط داشته باشه!
اگه بخاطر اون بلایی سر زین میومد خودش رو میکشت!
اب دهنش رو قورت داد و با ته مونده انرژی که داشت سعی کرد لباشو از هم باز کنه
بعد یکم تلاش صدای ناله مانند و خفیفی از گلوش در اومد
پیتر:زین!
گلوش رو صاف کرد و اینبار با انرژی بیشتری سعی کرد
پیتر:زین!حس کرد بدن زین تکون ریزی خورد...نفس اسوده ای کشید و خداروشکر کرد که هنوز نفس میکشید!
چند دقیقه ای بهش خیره شد وقتی دید پلکای زین داره تکون میخوره امیدوارانه بهش چشم دوخت
زین سرفه ای کرد و چشماشو باز کرد...گیج شده به اطراف نگاه میکرد...چشماش تار میدید و سرش گیج میرفت
اطرافشو از نظر گذروند...توی یه اتاق بود و دست و پاش به صندلی که روش بود بسته شده بود
یهو چشمش به سایه کسی افتاد
پیتر:زین؟
YOU ARE READING
The good bad guys
Fanfictionشاید بقیه بگن اون پسر بدیه... ولی وقتی میخنده من فقط یه فرشته میبینم : ) -جلد دوم Then came you *شیپ های اصلی : ملک/ استرک/ زیام *شیپ های فرعی : هرماس / جیلنهالند ژانر : رومنس / انگست / درام