پارت 29

2.6K 310 169
                                    


سرمو ک بالا اوردم اتاق تاریک بود انقد غرق کار شده بودم ک عصن حواسم نبود ساعتو نگا کردم..اوه کی ده شب شده  عینکمو کنار گذاشتم و چشامو ک میسوخت و یکم مالیدم
با اومدن پیام دوباره نگاهمو ب اسکرینه لپ تاب (بالاخره درست گفتم😂🏆) دادم جیمیل و باز کردم
فاااکک لنتی... شماره جیمینو از‌کجا اورده چرا میخاد رو تک تک سلولای عصاب من را بره
جیمینم کجاست
پاشدم و از اتاق بیرون رفتم غذای روی میز دست نخورده مونده بود از اینکه جیمین غذاشو نخورده اخمی کردم
_اینا چرا دس نخوردن
×من خیلی سعی کردم امم..از اتاقشون بیرون نیومدن
_هووففف جیمین جیمین جیمین (دستشو رو میز میکوبه)
_خیلی خب غذارو دوباره گرم کن پنج مین دیگه بالا باشه
پله هارو اروم اروم بالا رفتم دستگیره در اتاقه جیمینو گرفتم ...چرا باز نمیشه  یکم هولش دادم تونستم از لای در بیام تو جیمین پشت در بود
پشت در رو زمین خوابش برده بود و نور ماه ک رو صورتش افتاده بود رد اشکای خشک شده رو صورتشو نشون میداد
اروم بغلش کردم و روی تخت گذاشتمش پشت دستمو رو گونه هاش کشیدم
_جیمین
+....
_بیبی

چشماش سریع باز شد و تو جاش نشست
+ددی
_چرا غذاتو نخوردی دوس داری ددیو عصبانی کنی؟
+عا..ددی من ...
_هیس

اجوما باسینی غذا وارد اتاق شد و اونو روی میز گذاشت
×اگ کاری ندارین برم
_ن خیلی ممنون
×پس فلن
کلیدا پشت دره غذاهم گرم هست اگ خودتون میخورین
با صدای بسته شدن در اتاق سمت جیمین برگشتم
بدون حرف میزو جلو کشیدم
_دهنتو باز کن
جیمین بدون هیچ حرف یا مقاومتی اروم دهنشو باز‌کرد و تا اخرین لقمه غذا سکوت بود....

با زنگ خوردن گوشی کوک تماس و وصل میکنه جلوی پنجره جواب میده
_درسته من خودم فردا میام ...
با قط کردن تماس برمیگرده و با چیزی ک میبینه چن ثانیه وایمیسه
_جیمین
جیمین رو زانوهاشو رو زمین نشسته بود و منتظر ب کوکی نگا میکرد
+د..دی من کار بدی کردم
کوک همچنان چیزی نمیگه
+ددی میخاد منو تنبیه کنه... اشکال نداره
و بیشتر سرشو خم میکنه
کوک با قدمای اروم سمته بیبیش میره خم میشه و سر جیمینو بالا میاره لباشو رو لبای جیمین میزاره
و اونو سمته خودش میکشه باعث میشه جیم تو بغله ددیش پرت شه

کوک با حس خیسی روی گونش از جیمین جدا میشه
_بیبی
از جیمین فاصله میگیره و پشت دستشو رو گونه هاش  میکشه
_بیبی میدونه چقدر دوسش دارم؟
جیمین با پلکای خیس لبشو گاز میگیره
_هوم؟
+چ..چقدر
_یدونه
جیمین بیشتر لباشو جم میکنه کوک اونو تو بغلش میگیره
تو تاریکیه اتاق ک فقط با ی اباژور روشنه و نور ماه ک رو صورت بیبیش میتابه و پلکای خیسشو نشون میده
همینجوری ک با پشت دستش گونه جیمینو لمس میکنه(ترسناک شده😐👽) میگه
_یدونه دوست دارم چون از همه چیزای خوب و با ارزش ی دونست ماه یدونست... خورشید یدونست... بیبیه منم یدونست

+ددی بخدا...ب..بخدا اون من نمیدونم کی بود
_ددیت بود   کوک با کنایه و نگاه سردمیگه رنگ از صورته جیمین میپره ک کوک سمتش برمیگرده و با لبخند همینجوری ک با موهای جیمین بازی میکنه میگه  _ددی نامجونت
جیمین سرشو پایین میندازه
+اون ..هیونگمه
+بیا بهش فک نکنیم ولی بیبی این اخرین باره انقدر باهات راحته دیگه تکرار نشه   همینجوری ک فشار دستشو رو گونه جیمین بیشتر میکنه میگه
+اخ چشم
_خوبه
جیمین سرشو رو سینه کوک میزاره متقابلن کوک دستشو رو کمرش میکشه و اروم ماساژش میده
کم کم این لمسا بیشتر میشه جوری ک جیمین بی قرار تو بغله کوک وول میخوره
+ددی
با قرار گرفتن لبای کوک رو گردنش نفسه جیمین میبره  و بدنش گر میگیره
کوک اروم اروم هر اینچ از گردنه سفید و شیریه جیمینو میمکه و زبون میکشه
ازش جدا میشه ب صورته جیمین نگا میکنه چشاش خمار شده و لپاش قرمز
_هورنی بوی  با خنده میگه ک جیمین از خجالت صورتشو تو گردن کوک قایم میکنه
بلند میشه و جیمین و روی تخت میخوابونه لباساشو در میاره و از بی حالیه جیمین لبشو گاز میگیره این موجود حساسه روبروش واقعا دوس داشتنیه
انگشتشو از گردن تا روی نیپل جیمین میکشه ک با هر لمس جیمین بی قرار خودشو رو تخت تکون میده
کوک دکمه های اول پیرهنشو باز میکنه و روش خم میشه شلخته و خیس لبای پفکیه جیمینو میخوره
همزمان باکسره جیمین و درمیاره ک جیمین خفه ناله میکنه و خودشو بیشتر ب کوک میچسبونه
+ع..ددی کوک
کوک بلند میشه سریع لوب و از کشو بر میداره کمی از اون مایع سردو رو انگشتا و بوتیه جیمین میریزه ک جیمین از سردیه اون هیسی میکشه
اروم انگشتاشو وارد بیبیش میکنه ک جیمین بی قرار ناله میکنه ونفس نفس میزنه
کوک روش خم میشه و لبای جیمین و ب دندون میگیره و دیکشو اروم واردش میکنه ک جیمین از درد جیغ میکشه (کینگ سایز😎)
_شششی اروم بیبی
جیمین ب کمر کوک چنگ میزنه و سعی میکنه نفساشو اروم کنه
+ددییی..اه

کوک ضربه هاشو شرو میکنه بدن ورزیده شو روی جیمین خم میکنه انگشتاشو لای انگشتای جیمین قفل میکنه و با صدای بم ناله میکنه
اتاق از صدای ناله های جیمین پر میشه و با هر ضربه بلند اسم ددیشو داد میزنه
+اح..هوم ددی من..
کوک محکم بهش ضربه میزنه ک باعث میشه جیمین با ناله بلندی کام شه

بلافاصله کوک داخله جیمین کام میشه سعی میکنه نفساشو اروم کنه و خم میشه و پیشونیه جیمینو بوس میکنه
+د..دوست دارم ددی
_ددیم دوست داره نوتلا
اروم از جیمین بیرون میکشه و بغلش میکنه
+اخ ..
_باید بریم حموم جیم
+ ن بخوابیم
_بیبی حموم
+خواب
_ حموم *اخم
+زورگو  با لحن کیوتی میگه ک کوک خم میشه و لپشو گاز میگیره
بلند میشه و بعد اینکه جیمینو بغل کرد سمت حموم میره
با پاش درو باز میکنه و بعد اینکه جیمینو زمین گذاشت اب و باز میکنه  _بیا بیبی
جیمینو با خودش زیر دوش اب میبره حالا بهتر میتونه بیبیشو ببینه و متوجه رنگ خجالت تو چشاش بشه
_ب چی نگا میکنی بیبی
+هیچی    نگاهشو از سیکس پکای کوک میگیره
کوک با خنده ب جیمین ذل میزنه
+خخببب چیه خیلیم زشتن  و لباشو جم میکنه
_عجب    خم میشه و کوتاه لبای جیمین و بوس میکنه
جیمین اروم انگشتاشو رو شکمه کوک میکشه
کوک جیمینو بغل میکنه و ب دیوار تکیه میده جیمین پاهاشو دورش حلقه میکنه و با چشمای بسته بی قرار لبای کوک و میبوسه .......

(راند دو😂💦)
.
.
.

+ددی لیوان کجاست
_اوناها بیبی پشتت
صب زود بیدار شده بودن روزه تعطیل بود و کوک خونه بود و تو اشپزخونه داشتن صبونه اماده میکردن
کوک سمت جیمین برمیگرده و نیمرو ب همراه چن تا بیکن ک اماده کرده رو رو میز میزاره
+هوممم بوش خوبه
_پس چی  
+عه عه ببین چ بدمزس نظرم عوض شد
_ هعععععی ببین برای کی دارم صبونه اماده میکنم    وبا خنده رو نوک بینیه جیمین میزنه
میزو کامل میچینه و میشینن تا صبونه بخورن
+امروز میریم بیرون بیبی
_واقعنی  با ذوق میگه ک کوک خم میشه و لقمه ای ک گرفته رو تو دهنه جیمین میزاره
_یس بیبی زودتر غذاتو بخور
جیمین با شنیدن حرف ددیش تن تن میخوره و لپاش پر میشه
_یواش خفه میشی
+ن خوبه

متوجه نگاهاش جیمین ب نوتلای روی میز میشه
_اگ میخای میتونی بخوری بیبی
جیمین با یاداوری درد اسپنکای ددیش صورتشو جم میکنه و سریع میگه
+ن مرسی ددی  ک باعثه خنده ی کوک میشه

صبحونشونو در ارامش میخورن و جیمین برای اماده شدن تن تن پله هارو بالا میره تا سریع تر با ددیش بیرون بره

کوک رو کاناپه میشینه و تا اومدن بیبیش نگاهی ب پیاماش میندازه با دیدن ی پیام ناشناس دستشو روش میبره ک بازش کنه همزمان جیمین با دو سمتش میاد
+ددی ددی خوشگل شدمممم
روی کوک میپره و باعث میشه پیام دلیت شه و هیچوقت کوک محتویات پیامو نبینه با بیخیالی گوشیو کنار میزاره و جیمینو بغل میکنه

پیام
*مستر جئون؟ پسر من پیش شماست؟


پیام*مستر جئون؟ پسر من پیش شماست؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

ووت و کامنت یادتون نره😂😎

pink hair🍓🔞Where stories live. Discover now