پارت 30

2.5K 317 218
                                    

_اماده ای بیب؟
+یسسسسسس دددییییی برییممم
_هعی اروم وروجک
کوک همینجوری ک کمربند جیمینو میبست سعی میکرد ارومش کنه تو جاش بشینه تا موچیش از پنجره بیرون پرت نشه باخنده فرمون و چرخوند و حرکت کردن
_جیمین بشیننن   چشمش ب خیابون بود و با ی دستش پیرهنه جیمینو میکشید تا سرشو بیاره تو
+جیجینیتطو  هوووراااا یااااا دددیییی ولم کنننن
وقتی دید اینجوری فایده نداره ماشین و زد کنار جیمین ک از یهویی وایسادن ماشین تعجب کرده بود سمت کوک برگشت و نگاش کرد
_ برمیگردیم
+ههییننننن ن ن ن ن ددییییی ننننننهههههه عااااییییی
_حرف منو گوش نمیدی
+ببشید ببشیددددددد لطفنی
_فایده نداره بشین میخام دور بزنم
+جججیییغ نههههه عصن من خودم میرمممممم
و با حرص از ماشین پیاده شد کوک ک از اینهمه گستاخیه جیمین تعجب کرده بود با بیخیالی و اخم ب جیمین نگا کرد
_ تا س تو ماشینی
+ نه
_ یکککک
+ نههه
_دو؟
+ دو سه هووراا تموم شد گفتم ن
_خیلی خب هرجور راحتی
.
.
.
.

_بیبی کم مونده برسیم
+ باشه ددی
_چیزی لازم داری ؟‌
+ ن ممنون  اخم بامزه ای کرد    ک کوک با خنده ب رانندگی ادامه داد
بعد اینکه رسیدن جیمین اروم پیاده شد و دست کوک و گرفت
+ اینجا چرا اومدیم ددی
_تا برای بیبی گوشی بخریم
+اما..
_ بیا حرف نزن و دست جیمینو کشید   روبرو ی ساختمون خیلی بزرگ با برند تجاریه اپل بود

واااییی ددی این خیلی خوشگله  کوک همینجوری ک موهای جیمینو ب هم میریخت بعد از گرفتن کارت بانکیش از پرنسل برای تشکر ی لبخند زد و از اونجا خارج شدن(ایفون پرو مکس شده 37 ملیون تف😐💦)جای دیگ رفتن ک تا کوک برای جیمین لباس بخره+ددی  کلافه گفت_یس بیب   هم...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

واااییی ددی این خیلی خوشگله 
کوک همینجوری ک موهای جیمینو ب هم میریخت بعد از گرفتن کارت بانکیش از پرنسل برای تشکر ی لبخند زد و از اونجا خارج شدن
(ایفون پرو مکس شده 37 ملیون تف😐💦)
جای دیگ رفتن ک تا کوک برای جیمین لباس بخره
+ددی  کلافه گفت
_یس بیب   همینجوری ک یکی از لباسارو جلوی جیمین گرفته بود گفت
+ددی میگم...
_ن این رنگش نمیاد  و یکی دیگه از رنگارو روبرو جیمین گرفت   میشنوم بیبی بگو
_خیلی باز نیست یقش؟
+ددی با شمام
کوک  یکی یکی همه لباسای اونجارو داشت تنه جیمین میکرد
_اینو پرو کن بزا ببینم رنگ دیگه ای داره و همینجوری بدون اینکه ب جیمین نگا کنه لباسو دستش داد ک البته بهتره بگیم رو سرش گذاشت تا اینکه دستش بده و سمت یکی از پرسنل رفت
+هاااشیی فاک یو جئون

*فلش بک

_خیلی خب هرجور راحتی پس میرم همینجا تنها بمون
جیمین ک دید ماشین داره حرکت میکنه و راستی راستی ددیش داره میره سمت ماشین دویید
+نههه صب کن ددی
در ماشین و باز کرد...
+ددیییی قفله چرااااا
کوک شونه بالا انداخت و روبرو رو نگا کرد وقتی سرشو برگردوند با صحنه ای مواجه شد ک قند تو دلش اب شد
_ کیوت موچی
زیر لب گف
جیمین صورتشو ب شیشه چسبونده بود و همونجوری ک نوک بینیش داشت له میشد و چشاش تا اخرین حد ممکن باز بود دستاشو دو طرفش گذاشته بود تا کوکو ببینه و مظلوم نگاش میکرد
+خووبب ددی ببخشید
با صدای باز شدن در سریع با ی خنده ی بدجنس ک نقشش گرفته اومد داخل
کوک خم شد و از داشبورد چیزی برداشت پیاده شد
+فاک داره میاد سمت من
درو باز کرد جیمینو کشید و همراه با خودش رو صندلیای عقب کشوند
+ددی نکنه...
_ درسته زود باش
+عاایی ن ددیی ببخشید
التماس فایده نداشت کوک جیمینو روپاش نشوند بعد از اینکه کوتاه لباشو بوسید  دستشو سمت شلوارش برد و تا نصفه پایین کشید
_لوب نداریم بیب مجبوری خودت خیسش کنی تا سری بعد متوجه بشی بیرون جای حرف گوش نکردن و لجبازی نیست
جیمین لباشو جلو داد و اروم مشتشو رو سینه کوک کوبید
+بدجنس
کوک ی ویبراتور کوچیک ک دو گوی نقره ای ک با ی زنجیر ب هم وصل بودن و بالا اورد و رو لبای جیمین گذاشت
_خیسش کن
اروم اروم برای اینکه وضع و بدتر از اینکه هست نشه و کوک و عصبانی نکنه  زبونشو روی اون دو تا گوی فلزی کشید و لیسش میزد
با کشیدن اونا از دهنش سرشو رو سینه کوک گذاشت و نفسای لرزونشو بیرون داد
بوتیشو بالا داد و سعی کرد ذهنشو از لمسای ددیش ک با بوتیش ور میرفت دور کنه
کوک بعد اینکه حفره داغ و تنگ جیمین و اماده کرد اروم اونارو وارد جیمین کرد و متقابلن با ی ناله بلند از طرفه بیبیش بیشتر تشویق شد تا اذیتش کنه
اونارو کامل داخل برد با ضربه ای ک رو بوتیه جیمین زد بخاطر پر بودنه سوراخش درد بدی تو پایین تنش حس کرد
+عاخخخ ددی غلط تلدم
_روزانوهات وایسا
حرکت کردن تو اون وضع خیلی افتضاح بود چ برسه ب اینکه وایسه تو دلش خودش و هفت جد کوک و لعت کرد و بعد اینکه بابای کوکو ب رگبار گلوله بست البته تو دلش اروم با کمک شونه های کوک وایساد
کوک شلوارشو مرتب کرد و بالا کشید
_خوبه
لباشو کوتاه بوسید

اروم رو صندلی نشسته بود با هرتکونی ک میخورد اونا داخلش روی هم میلغزیدن و باعث میشدن لباشو برای اینکه ناله نکنه گاز بگیره و ساکت بشینه
و با دیدن ریز خندیدنای کوک اخماش بیشتر توی هم میرفت

*پایان فلش فک

کلی خرید کرده بودن و جیمین خیلی خوشحال بود
البته اگ اون مشکل پایینو فاکتور بگیریم
_این قشنگه  وسمت جیمین گرفت
لپای جیمین سریع سرخ شد    هیینننن ددی بزارش سر جاش   اونا محض رضای فاک دو ساعت تو بخش لباس زیر و لباس خواب بودن
_خوبه
+ن بده
_قشنگه
+ددییی این قرمزههه
و برای اینکه بیشتر از این ابروشون نره سریع اونو از دست کوک گرفت جاش گذاشت و دستشو سمت اتاق پرو کشید
کوک با خنده دنبالش رفت
_لااقل اینو پرو کن
+میکشمتتت جئون

با حرص اونو از دست کوک گرفت و داخل یکی از اتاقا رفت و درو بست

مرتیکه ی ....هوفففف یااا چ وضعشه ..این چرا اینجوری میشههع فاکک سرش کجاست   لباسشو دراورد و اون لباس خوابه باز و البته جذبو پوشید
ههیینن این چرا ..چرااا این همش توره

(لباس خوابی ک پرو کرده😂💦🧻)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(لباس خوابی ک پرو کرده😂💦🧻)

ی لحظه ب تصویره خودش تو اینه نگا کرد رنگ مشکی تضاد خیلی جالبی با پوست سفیدش داشت و البته بخاطر تکونایی ک خورده بود ب لطف اون اسباب بازیه داخلش کاملا کلافه و هورنی بود
لباسو سریع در اورد خاست لباسای خودشو بپوشه با تکون شدیدی گوی ها توش حرکت کردن ک نتونست جلوی نالشو بگیره
کوک داخل اومد با دیدن منظره روبروش جیمین لخت با صورت و لپای گر گرفته و قرمز و چشای خمار زیر لب اسمشو صدا میکرد....


ووت و کامنت یادتون نره نوتلا های من
راستی کامنتای خیلی قشنگی میزارین و همچین من دایرکت های قشنگی از شما دریافت میکنن بابت همشون کلی بوس بهتون ;*

pink hair🍓🔞Where stories live. Discover now