Part 24

87 19 147
                                    


به ترتیب از روی استیج پایین آمدند و به سمت زیام و لری و شایل رفتند.

نایل: عالی بودین. واقعا کارتون حرف نداشت.

بقیه هم شروع به تعریف کردن از آنها کردند. با صدای خانم اندرسون همه به سمت استیج برگشتند.

خانم اندرسون: خوشبختانه باید اعلام کنم که دوتا از دانش آموز های سختکوش مدرسه امسال موفق به دریافت جایزه ی بهترین بالرین های سال شدند. خای مالیک و بر پین.

صدای تشویق بلند شد و خای دست بر را گرفت و با عشوه به سمت استیج رفت. بعد از دست دادن با خانم اندرسون و دریافت جایزه هایشان از استیج پایین آمدند. پالی با اخم به آنها نگاه میکرد.

پالی: اگه پارتنرم خوب بود من اول می شدم.

خای با نگاه سرشار از غرورش به سمت پالی برگشت. چند قدمی جلو رفت و سرش را خم کرد تا صورتش روبه روی صورت پالی قرار بگیرد.

خای: خودت پارتنرتو عوض کردی کوچولو یادته؟ حالا ببین و بسوز. هرچند من و بر با هم موفق شدیم. مطمعنا اگه تو و بر باهم  شرکت میکردین بر از دستت دیوونه می شد.

پالی ساکت شد و یک قدم عقب رفت تا فاصله اش با خای حفظ شود. خای نیشخند زد و سری به نشانه ی تاسف تکان داد و به سمت جمعیتی که با تعجب بهش نگاه می کردند برگشت. البته بجز زین اون به دیدن این رفتار ها عادت داشت. لیام آب دهانش را قورت داد و لبخند زورکی زد.

لیام: خب زین نظرت چیه بریم برقصیم؟

شان: عا آره نایل بیا ما هم بریم

لری و زیام و شایل رفتند سمت پیست رقص تا برقصند. فردی دستش را بالا آورد و با خای های فایو زد.

فردی: ایول دمت گرم تو دلم مونده بود یکی این دختره ی لوسو ضایع کنه.

دارسی: وای اگه خانم اندرسون بفهمه چی؟ اگه پالی بهش بگه چی؟

جان: خای که حرف بدی نزد از خودش دفاع کرد لاو. 

و دارسی نگران را توی آغوشش فشرد و روی موهایش را بوسید.

بن: کارت خیلیم درست بود.(رو به فردی) میای بریم برقصیم بلو بوی؟

فردی دست بن را گرفت.

فردی: حتما بنی بوی.

فردی و بن به سمت پیست رقص رفتند. خای به سمت دارسی برگشت ولی دارسی و جان آنجا نبودند.

خای: خب. فقط من و تو موندیم تدی بر. 

بر: خااااای.

خای خندید.

خای: باشه ببخشید.

آهنگ عوض شد و یک آهنگ ملایم رمانتیک پخش شد. خای توی چشم های بر و بر توی چشم های خای نگاه کرد. بدون هیچ حرفی فقط با نگاه کردن عشق را به وجود یکدیگر تزریق می کردند. صورت هایشان نزدیک و نزدیکتر می شد و یک لحظه بعد لب هایشان روی هم قرار گرفت. نه اینکه بوسه ای از هوس و برای رفع عطش باشد. بلکه بوسه ای از جنس عشق خالص.

legacies of OneDirectionOù les histoires vivent. Découvrez maintenant