special part 💫

196 44 10
                                    

-----فلش بک/عمارت کیم----

همه چیز به سرعت درحال گذر بود ؛ شونو و کیهیون با پسر عجیب همراه شده بودند تا خودشون رو از این عمارت خلاص کنند.
سه روز بود که هردوی اونها خودشون رو به اتاقک مخفی میرسوندن و به ارومی نقشه فرار‌ رو با پسری که بین زنجیر ها زندانی شده بود میکشیدن. هیچ چیز به این راحتی انجام نمیشد.

نگهبانهای عمارت همه جا رو تحت کنترل داشتن و فرار از روی زمین امکان پذیر نبود. چیزی که کارشون رو کمی اسونتر میکرد، راه های زیر زمینی پخش مواد بود که شونو تمام اونهارو حفظ بود. کیهیون در تمام مدت حرفهای شونو و پسر مشغول آغشته کردن چاقوهاش به سم‌های قوی بود.

پسر هر روز زخمهای جدید پیدا میکرد،با اینحال با ارامش قدم به قدم نقشه رو زمزمه میکرد و با شونو موانع رو از سر راه برمیداشتند.

کشیدن نقشه فرار به خودی خود و با بررسی های هر‌سه پسر یک ماه وقت گرفت.

شب آخر، زمانی که به نقطه پایان میرسیدند، شونو و کیهیون روی زمین سرد مقابل پسر دربند نشسته بودند و در سکوت فکر میکردن.

شونو نفس عمیقی کشید و به پسرک که چشمهاش رو بسته بود نگاه کرد.

×خب،تهش چی میشه؟ اگر تونستیم به راحتی فرار کنیم، قراره کجا بریم؟؟

کیهیون کمی فکر کرد و با تردید زمزمه کرد.

~من توی این چند سال علاوه بر اینکه مطمئن شدم کیم‌اسناد منو نابود کرده، ازش حقوق هم‌میگرفتم برای آشپزی؛ از اونجا که نیازی به خرج کردنشون نداشتم همرو دارم الان شاید حدود ده میلیون وون بشه.

شونو با دهن باز به پسر کنار دستش نگاه کرد.

×ده میلیون وون؟ مگه چند وقت شده اینجا آشپزی؟

کیهیون لبخند کوچیکی زد و به سقف نگاه کرد.

~داره هفت سال میشه شونویا، کیم کم حقوق نمیده،تعجب نداره پسر.

شونو سری تکون داد و با کمی فکر به حرف اومد.

×منم تمام پولی که دارم چهار یا پنج میلیون وون‌عه. میتونیم‌بزاریم روهم کاریش کنیم؟

هردو پسر بهم نگاه کردند و با صدای باز شدن زنجیر ها به سرعت به سمت پسر معلق برگشتند. پسر به ارومی زنجیرهای دستش رو باز کرد و به سختی دستهاش رو به زنجیر پوزبند بزرگ‌رسوند و با کمی لمس اروم قفل اون، زنجیر پوزبند رو ازاد کرد.

با رها شدنش از بین زنجیر ها در مقابل چشمهای حیرت زده پسرها گردنش رو به سختی ماساژ داد و برای اولین بار چشمهاش رو بخاطر درد ناشی از معلق موندن روی هم فشار داد.

شونو به زنجیر های باز شده نگاه کرد و با حیرت پرسید.

× تمام این مدت میتونستی خودت رو ازاد کنی؟

CITY OF WONDER [MONSTA X JOOKYUN]Where stories live. Discover now