مغزش یخ زده بود ؛ تمام سلولهای بدنش برای مرگ آماده بودن.
اینکه دقیقا کسی رو ببينه که روش کراش زده و بعد از مهمونی کلی بهش فکر کرده و جذابیتش رو تحسين میکرده الان اربابش بشه زیادی عجیب بود.چطور ممکن بود که همهی اینها اتفاقی باشه؟!
اگر تنها بود چنگ مینداخت به موهاش و اونا رو از ریشه جدا میکرد و توی اتیش میسوزند ، تمام مسیر اقیانوسها رو شنا میکرد و تمام قلهها رو فتح میکرد تا از اون منجلاب بزنه بیرون و بهش ثابت بشه که بیداره اما متاسفانه تنها نبود.
تهیونگ هیچی توی چشماش و چهرش نشون نمیداد ، تنها سرد و بیحس نگاه متقابلی به اون مرد انداخت با اینکه از درون درحال فریاد کشیدن بود.
_ببرید برای شب امادش کنید.
ترکیب همین چند کلمه ترسناکترین جمله رو برای تهیونگ میساخت.
مرد با سر به خدمتکار اشاره کرد و چند نفر اومدن و اونو به سمت مقصد نامشخص بعدی بردن.وسایل خودش رو هم داشتن براش میاوردن ، مثل اینکه اونها هم میدونستن چیز مهمی توی کیفش وجود نداره.
قلبش شروع کرد به تند تپیدن.
قبل از اینکه توسط اون خدمتکاران دستش کشیده بشه به ساعت نگاه کرد فقط دوساعت با از دست رفتن و فرو ریختن دنیاش فاصله داشت.دو ساعت به اندازهی یه ثانیه میتونه بگذره اونم وقتی استرس داری اما همین دوساعت وقتی منتظر چیزی هستی آنقدر دیر میگذره که روحت هم تجزیه میکنه.
رنگش هم رنگ دیوار شد.
اصلا حواسش نبود که داره کجا میره و قراره چه بلایی سرش بیاد راستش میدونست قراره چی بشه اما دلش نمیخواست باور کنه.به طبقهی دوم عمارت برده شد.
خدمتکاران در اتاقی رو براش باز کردن تا وارد اتاق بشه._از این به بعد اینجا اتاق شماست .
یکی از زنایی که درست مثل بقیهی زنا و مردای عمارت لباس پوشیده بود گفت و تهیونگ رو به سمت داخل هول داد.
اتاق تقریبا بزرگی بود، توی اتاق یه تخت کینگ سایز بود و یه میز آرایش با کلی کرم و وسایل آرایشی که حتی اسمشون رو هم نمیدونست.
یه در توی اتاق بود که میشد حدس زد اون در برای سرویس بهداشتی و حموم باشه.
یه جفت کمددیواری که در یکیش سفید بود و اون یکی مشکی.خدمتکار اون رو به سمت حموم هدایت کرد و با گفتن اینکه حموم آماده است تهیونگ رو توی حموم فرستاد و گفت فقط پونزده دقیقه وقت داره تا آماده بشه.
YOU ARE READING
OXYGEN║KOOKV
Fanfiction[اکسیژن/𝙊𝙓𝙔𝙂𝙀𝙉]✿ «همه چیز از اون روزی شروع شد که دست سرنوشت کیمتهیونگ رو تبدیل به یکی از داراییهای اولین و آخرین کراشش کرد....» ☛𝑾𝒆𝒍𝒄𝒐𝒎𝒆 𝑻𝒐 𝑭𝒐𝒙𝒊𝒏𝒔𝒊𝒅𝒆 🦊❈ •هیچ تضمینی نداره که دوسش داشته باشی. •بعد از ادیتش تغییرات زیادی توش ا...