Part 10

514 97 11
                                    


🎼 Still with you_Jungkook

در تاریکی فراگیر سئول با اینکه برق اضطراری اغلب ساختمان ها روشن بود؛چشمان جونگکوک فقط یک نور را میدید 

و به دنبال منبع آن کوچه ها و خیابان هارا یکی پس از دیگری طی میکرد..

مثل روحی که در شکنجه باشد تلو تلو میخورد و بی هدف به دنبال مقصد خود بود..

وقتی دوز بالای الکل دست و پای تعقل را میبندد؛آن جسم مِلک فرمانروایی قلب است..و این ماهیچه تپنده ی کور، چه بد پادشاهی است...

باران میبارید..اما تا وقتی که با خاطرات تهیونگ قدم میزد،دیگر اهمیتی نداشت..

حتی اگر سیل می آمد و او و تمام آن خاطرات را غرق میکرد..

حتی اگر تمام جهان دست به دست یکدیگر میدادند تا اورا ناپدید کنند..

دیگرهیچ اهمیتی نداشت چه بر سر جسم از پا افتاده و مچاله شده اش می آید..!

به راستی که عشق هرگز نمیمیرد و روح عاشق همیشه سرگردان معشوقه خود در برزخ تلو تلو میخورد و بی هدف به دنبال مقصد خود میرود !

با رسیدن به نیروگاه برق قلبش ارام ولی پی در پی در را کوبید..

بی قرار آن لبهای صورتی بود و تا آن طعم را در دهانش نمیچشید؛آرام نمیگرفت!

وقتی در کنار دره پایت لیز میخورد و سقوط میکنی ، به هرچیزی که به دستت میرسد چنگ میزنی؛

اما دست آویز و دلیل زنده ماندن جونگکوک تنها یک چیز بود.. 

بوسیدن لب های زیبا ترین الهه ی بهشت برین  حکم پادزهری در برابر شکنجه های زندگی اش را داشت..

باید یکبار دیگر قبل از سقوط از آنها کام میگرفت 

بعد از آن هرچه که میخواست بشود، بشود! دیگر اهمیتی نداشت..

با باز شدن در قدمی جلو تر رفت و لبانش را روی لبهای تهیونگ کوبید.

زیباترین اثرهنری زنده درحال خلق شدن بود.. 

لب های جونگکوک همچون قلمی روی بوم حرکت میکرد و تنها خدای جهانش را لمس میکرد..

بی تاب میبوسید و حتی با فشار دست تهیونگ روی بازو اش، ذره ای تکان نمیخورد!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تولد جونگکوکی کیوتمون مبارک باشه :)))

ماه زیبای آسمون شبم 😍💜


⌜When you left my arms⌟Where stories live. Discover now