کیم تهیونگ گفت الان بهش؟
یا من اشتباه شنیدم شاید گفت پارک تهیونگ نه؟
ولی گفت کیم تهیونگ یعنی همونی که من بهش فحش دادم و البتهههه اه همونی که باهاش سکس داشتم رئیس شرکته....
همونجوری خشکم زده بود و به نامجون که داشت سوالی نگام میکرد زل زده بودم
نامجون اومد نزدیکم و دستش و جلو چشام تکون داد " اممم جونگ کوک خوبی؟"
به خودم اومدم چرا تا الان مثل منگلا وایسادم اینجا اخه. جوری که خودمم نفهمیدم سریع نامجون و دور زدم و به سمت در دویدم و اخه کی کتونی با کت میپوشه که من پوشیدم(کتش اسپورت) چرا کارما انقدر با من دشمنه بند کفشم موند زیر اون پام و با سر به زمین هجوم بردم و صدای ترکیدن هندونه تو اتاق پیچید.
"ااااخخخخخ "
سرم و بین دستام گرفتم، احساس میکنم ستاره بالا سرم میچرخه چرا انقدر ضایعم اخه؟
"جونگ کوک حالت خوبه؟"
نامجون گفت و سم و در جواب تکون دادم از شونش گرفتم و بلند شدم و سریع از اون اتاق کذایی اومدم بیرون
"هی جونگ کوک وایسا یکم یخ بدم بهت"
رو به نامجون هیونگ کردم و با قیافه ای که مطمئنم هیتلر موقع شکست خوردن تو جنگ جهانی داشته بهش نگاه کردم..
Writer
"کلا به خاطر همین هول شد و با کله خورد زمین ،بیچاره فکر کنم تا فردا کلش اندازه برج نامسان بیاد بالا"
جین یه دستش و به کمرش زد " یاااه از بس این تهیونگ عین برج زهرماره اخه چرا این بشر اینجوریه جوری رفتار میکنه انگار از دماغ فیل افتاده همه رو با این اخلاقاش میترسونه، دونسنگ عزیزم و ترسونده حالا بهت یه حرف زده دیگه کار خاصی نکرده که" ( رپ جین وارد میشود/:)
"جین ، درواقع تهیونگ اونروز هیچ واکنشی به کوک نشون نداده که کوک بخواد بترسه"
"کیم نامجون وقتی من میگم کیم تهیونگ یه کاری کرده که جونگ کوک بترسه یعنی یه کاری کرده که جونگ کوک بترسه فهمیدی؟"
نامجون قسم میخورد پره های دماغ جین از حرص تکون میخورن و واقعا کی دوست داشت سوکجین و عصبانی کنه
در عرض چند لحظه مود جین عوض شد و دستش و گزاشت زیر چونش و به فکر فرو رفت نامجون بیخیال یه مشت پاستیل از میز جین برداشت و خواست اولیش و قورت بده که با داد جین پرید تو گلوش
"فهمیدم! باید کوک و تهیونگ نزدیک کنیم تا کوک دیگه ازش نترسه و باهاش صمیمی بشه تازه دکترشم مگه نگفته بیشتر رابطه اجتماعی برقرار کنه؟ اینجوری حال تهیونگ خوب میشه چون جونگ کوک پسر پر انرژی ایه تهیونگم دست از اخراجش برداره "
نامجون درحالی که تازه پاستیل و قورت داده بود و رنگش از بنفش داشت به حالت عادی برمی گشت پوکر به جین نگاه کرد "صمیمی شدن با تهیونگ همون کیم تهیونگ رئیس شرکته که همه به خاطر اخلاقش به مافیا میشناسنش؟"
" اره دقیقا همون"
"جین خودت بهتر از من آمار کسایی که سعی کردن به تهیونگ نزدیک بشن و ریده شده بهشون و داری و الان میگی جونگ کوک و بفرستیم جلو؟ "
YOU ARE READING
Our destiny
Fanfictionجونگ کوک امگا پسری که از بچگی روی پای خودش وایساده و سختی های زیادی کشیده ... به کمک دوستش وارد شرکت RG میشه ولی نمیدونه که از اونجا زندگیش عوض میشه..... ~~~ کیم تهیونگ گفت الان بهش؟ یا من اشتباه شنیدم شاید گفت پارک تهیونگ نه؟ ولی گفت کیم تهیونگ ی...
