Part3 [While playing]

8.9K 593 81
                                    

ووت و کامنت دادن به پارت رو فراموش نکنید.



تهیونگ سه انگشت بلند اربابش رو کامل تو دهان برد و زبونش رو دورشون کشید. سرش رو جلو و عقب میبرد و چرخش زبونش دور اون انگشت های بی نظیر رو ادامه میداد و مک های صدا داری میزد. شاید عحیب بود ولی داشت از مکیدن اون انگشت ها و برخورد خیلی خیلی کمشون با گلوش لذت میبرد. به راحتی متوجه ترشح پریکامش بود.

وحالا جونگوک مطمعن بود دیکش از این سفت تر نمیشه!اون شیطان کوچک طوری انگشت هاش رو ساک میزد و میلیسید که انگار زندگیش بهشون بستگی داره. گرمای دهانش و حرکت زبونش برای دیوانه کردنش کافی بود!
با دیدن ترشح پریکام از دیک تهیونگ فشار انگشت هارو تو دهانش بیشتر کرد:
"اینجارو ببین...این هرزه کوچولو حتی از ساک زدن انگشتام لذت میبره جوری که خیس میشه..هه! "

و خب این کلمات واقعا به لحن مغرور و خودشیفتش میومد!
سریع و با خشونت عمدی انگشت ها رو بیرون کشید
اسپنک محکمی به باسن سفید و گردش زد.
انقد محکم که باعث شد پسر جیغ کوتاه و یک ثانیه ای بکشه و کمی به جلو پرتاب شه!
انگشت خیس اشارش رو روی سوراخش چرخوند و آهسته واردش کرد.
پسر لرزش آرومی کرد.
کاملا مشخص بود مدت زیادیه بهش دست نخورده و سوراخش محکم دور انگشتش پیچیده شد!
کمی انگشت رو جلو عقب و دومی رو هم اضافه کرد.
تهیونگ ناله های ضعیف و شیرینی میکرد، اونقدر که دلش میخواست صورت ساب شیری رنگش رو ببینه ولی توی اون پوزیشن چیز زیادی از صورت زیبا و معصومش مشخص نبود.
سومین انگشت هم اضافه شد...
حرکاتش تند تر شده بود و ناله های پسر بلند تر و پریکام بیشتری از دیکش ریخته بود. اون بچه کاملا خیس بود، انگشت هاش رو بیشتر فرو کرد.
با جیغ و لرزش نسبتا شدیدی که دیدخنده آرومی کرد:

"مثل اینکه پیداش کردم هوم؟"

خبیثانه حرکاتش رو متوقف کرد و از ناله ناراضی که شنید تک خندی زد:
"خب...میخوای چیکار بکنم ته هوم؟بهم بگو چی میخوای...واضح و دقیق"

تهیونگ عرق کرده و خیس بود و همزمان حرارت زیادی هم تو بدنش حرکت میکرد.
حالا اربابش ازش خواسته بود بگه چی میخواد!
و خب اون خوب یاد گرفته چیزی که اینجور مواقع یک سلطه گر واقعا میخواد شنیدن التماس کردن سلطه پذیره!
واضح و دقیق!
و برای حس کردن انگشت های بلند جونگوک و ضربه زدن دوباره به اون نقطه حاضر بود التماس کنه!
چرا که نه؟خب...این هم یک نوع تحقیر به حساب میاد و قطعا هر دو دوستش دارند! اون دوست داره التماس کنه و کوچیک بشه.
و متقابلا اربابش هم دوست داره التماس کردنش رو بشنوه!
میدونست قراره بعد ها زیاد اینطور شرایط پیش بیاد.
الان قراره برای تکون خوردن دوباره انگشت هاش توی سوراخش التماس کنه.
و تو زمان دیگه ای برای خوردن و مکیدن دیک بزرگش
یا حتی به فاک رفتن و پر شدن سوراخ محتاجش...!
چه چیزی شیرین تر و شهوت انگیز تر از این مدل التماس ها؟

Yes Master! [Kookv_yoonmin]حيث تعيش القصص. اكتشف الآن