Chapter 60

150 41 4
                                    

"اون برج سئوچو گاراک؟"

نیاز نبود نگاه کند می دانست مسافرش به کجا اشاره میکند. لبخند زد:"نه هنوز مونده"

"پس اون چیه؟ اونم برجه که!"

لبخندش بزرگتر شد:"نه اون یک برج دیگست ...برج  گاراک داخل شهره نه وسط آب"

"اوه! چطور یادم رفت!"

سهون لبهایش را بهم فشرد تا خنده اش را نگه دارد. توریست های زیادی سوار ماشینش کرده بود و به شنیدن سوالات ساده با لهجه های عجیب عادت داشت ولی این یکی صدا و لحن کودکانه و خوشایندی داشت که سهون را تشویق میکرد او را به حرف بکشد.

"پس قبلاً اینجا اومدید؟"

"بله...خیلی وقت پیش...خیلی خیلی وقت پیش!"

اینبار پسرک خندید و سهون نتوانست جلوی خود را بگیرد و نگاهش نکند. انگار کنجکاو بود لبخندش را ببیند! ولی تا چشمش به آینه افتاد چشمان عسلی پسرک را خیره به خودش دید و هول کرد:

"خب پس...خیلی وقت باشه طبیعیه یادتون رفته باشه!حتماً بچه بودید!"

سعی کرد با این جمله نگاهش را بگیرد ولی چیزی در آن دو الماس عسلی بود که مردمک چشمان او را لحظه ای اسیر کرد و کم مانده بود تصادف کند!

پسرک با صدای دلنشینی نالید:"آخ ببخشید من حواستونو پرت کردم!"

سهون بدتر خجالت کشید و در حالیکه تلاش میکرد فرمان را درست بگیرد گفت:

"این چه حرفیه؟من باید معذرت بخوام!"

"ولی واقعاً راننده ی حرفه ای هستید!وگرنه تصادف اجتناب ناپذیر بود!"

حتی طرز صحبتش اصیل و باکلاس بود که برای سهون تازگی داشت و بطرز احمقانه ای او را از صحبت کردن منصرف میکرد. چون می دانست چقدر لحنش عامیانه و بی کلاس است ولی بنظر می آمد مشتری دوست داشت او را به حرف بکشد چون آرام جلو خم شد و دستش را بالای صندلی او گذاشت:

"بچه نبودم!"

سهون از هس هس سردی که به گردنش خورد مورمورش شد و با تعجب نگاهی به عقب انداخت. صورت پسرک درست مقابل صورتش بود!

"اوه من...من فکر کردم..."

سهون دوباره چنان دستپاچه شد که مجبور شد به همان سرعت جلو بچرخد و دو دستی فرمان را چنگ بزند:"نه که خیلی جوون هستید گفتید خیلی وقت پیش منم پیش خودم گفتم حتماً..."

پسرک با همان آهستگی حرفش را برید:"تو چند سالته سهون ؟!"

اینبار نفس سهون برید و حتی پایش روی ترمز رفت ولی بموقع منصرف شد!چطور پسرک اسم او را فهمیده بود؟

"من...من... بیست و نه!"

مشتری انگار متوجه هیجان و تعجب سهون شد که دوباره عقب برگشت و تکیه زد:"کارت همینه؟رانندگی؟"

poιѕoɴ ĸιѕѕ  <ᶠᵘˡˡ>👹Where stories live. Discover now