پارت ششم

72 25 8
                                    


:همش همین...کارمون چیزی نبود که به گروه آسیب بزنه باس
+درسته که آسیبی نمی‌زد اما اصل کار ما همکاریه سوهو....لعنت بهش اصلا چجوری آدرس اینجا رو پیدا کرده!
:احتمال داره کاره همون کسایی باشه که تعقیبم میکردن؟
+شاید
٫٫شما واقعا نگران نیستین؟
+ نگران چی سو؟
٫٫یارو اسلحه داره،بعدشم که گفتی برادرزاده پارک سومانه،چجوری بهش اعتماد داری؟
+اونا قبلا با هم بودن
جونگ کوک به سرعت سرش رو برگردوند
_یعنی چی؟
+بهم علاقه داشتن
تاعو به سرعت پرسید
:الان ندارن؟
_جدا شدن؟
+از وقتی16سالشون بود هم و‌ دوست داشتن،چهار سال پیش که باند و تشکیل دادیم جدا شدن
کیونگسو که آثار شک از چهرش پیدا بود ناگهان فریاد زد
٫٫وات د فااااااک پارش میکنم چطور تونست بهمون نگه که یکی و دوست داره
لوهان با آرامش دستی به شونه پسر کشید
-به زبون آوردن عشقی که خراب شده چیز جالبی به نظر نمیاد کیونگسو
٫٫خدای من،این همه مورد خوب بهش معرفی کردما می‌دیدم هیچ کس و قبول نمیکنه ای لعنتی حالا که دارم فکر میکنم میبینم اون دقیقا از کسایی دوری میکرد که فیسشون شبیه این پسره بود
برخلاف لحن شیطون و پر و سروصدای کیونگسو،باقی افراد در افکار خودشون غرق بودن
_ بعد از اینکه باند و تشکیل دادین دیگه هم و ندیدن؟
+دو سال پیش مهمونی لیونگ پو و یادتون میاد؟
همه سری تکون دادن
+اونجا بکهیون و تاعو و کیونگسو رو فرستاده بودم، به همشون دوربین وصل بود،وسط مهمونی دیدم که چانیول رفت سمتش و بردش تو اتاق من فقط اول حرفاشون و شنیدم و بعدش بکهیون دوربین و شنودش و قطع کرد
تاعو با اخم غلیظی روی صورت پرسید
:یعنی چی؟مخفیانه با هم بودن؟
+نه اون شب چیزی اتفاق نیفتاد فقط از بعد اون بکهیون دیگه هیچ وقت حرفی از چانیول نزد یا دنبالش نگشت تا همین الان
:من اینارو نمی‌دونستم
جونگین سری تکون داد و دستش رو به سمت ران پای کیونگسو هدایت کرد
+می‌دونم ‌هیچ کس خبر نداشت
لوهان زمزمه کرد
:عجیبه که به تو چیزی نگفته
+در واقعیت باید بگم اونا به خاطر اینکه بکهیون با من همکاری میکرد جدا شدن چانیول دوست نداشت اون خودش و قاطی کارای من کنه تا بعد آسیب ببینه
کیونگسو به سرعت سمت مرد کنار دستش برگشت
٫٫خدای منننننن بخاطر تو دوست پسرش و ول کرد؟
تاعو غر زد
:مردای فاکر واقعا ارزشش و ندارن اه
کیونگسو زبونی زبونش داد و به پشتی مبل تکیه زد
٫٫درسته...فقط بکنا ارزش دارن
:بکن با فاکر فرقی با هم نداره
جونگین‌ ناگهان مداخله کرد
+ بستگی داره علاقه‌ای وجود داشته باشه یا نه
تاعو با لحن تاریکی پرسید
:چطور؟ تو عاشقی که حرف از تفاوتشون میزنی؟
جونگین، نگاهی به جمع و چشم هایی که با کنجکاوی بهش خیره بودن وکیونگسویی که کنارش نشسته بود انداخت
کمی به جلو خم شد
دستش رو دور شونه پسر کناریش انداخت
+گمونم...
کیونگسو،شکه نگاهش رو به سمت مرد برگردوند
چند لحظه‌ای هیچ‌صدایی به گوش نرسید تا اینکه سوهو بلند شد و اعلام کرد
:میرم یه دوش بگیرم
لوهان هم ایستاد
-قرار بود شنود و دوربین کار بذاریم میرم حاضرشون کنم شاید اون کسی که تعقیب می‌کرده چانیول نبوده
جونگین به سمت کیونگسو برگشت
+یه کار نیمه تموم داشتیم،میخواستی بری خالکوبی کنی نه؟
دستش رو به ساعد مرد‌ کشید و نگاه بی تابش رو بهش داد
٫٫بهتر نیست یه تتو آرتیست خوب دیگه خودت بهم معرفی کنی؟
+نظرت راجب این که رد یچیزای دیگه ای رو‌بدنت بمونه چیه؟میتونم هر روز تمدیدش کنم
٫٫عالیه عزیزم
مرد بلند شد، دست پسر  رو گرفت،به سمت پله ها دوییدن و جونگ کوک  و تاعو رو در سالن با حالت نگاهی که بی زاری ازش موج میزد،تنها گذاشتن

✴️Ulcerous✴️FullWhere stories live. Discover now