15

268 66 25
                                    


تهیونگ، جانگکوک نگه داشته بود و سعی داشت پسر گریان اروم‌کنه.جانگکوک امیدش برای پیدا کردن هوسوک از دست داده بود.

جانگکوک بین گریه هاش گفت.
/این تقصیر منه.

&لطفا سرزنش کردن خودت تموم کن جانگکوک.

تهیونگ به نرمی صحبت میکرد،چشم هاش به سختی باز بودن.

/ما هیچوقت نمیتونیم پیداش کنیم.

&هنوزم میتونیم امتحان کنیم.

تهیونگ هیچوقت امیدش از دست نمیداد مهم نبود چقدر به دست برداشتن از گشتن نزدیک باشه اون هیچوقت امیدش از دست نمیداد.

______________

هوسوک سرش روی شکم یونگی گذاشته بود و همون طور که یونگی باموهاش بازی میکرد به اهنگ جدیدی که پسر ساخته بود گوش میداد.

یونگی بهش گفته بود که این فقط یه اهنگ ملایم با پیانو بدون لیریکه،یه ملودی که یونگی فقط برای هوسوک ساخته بود.

_این خیلی زیباس،عاشقشم.
هوسوک لبخند درخشانی زد و به گوش کردن به موسیقی ضبط شده که به ارومی نواخته میشد ادامه داد.

+باعث افتخارمه که دوستش داری،آنجل.

_تو بهترین اهنگ هارو میسازی یونگی.،این خیلی زیباس.هروقت که بهت فکر میکنم،به شور و اشتیاق ات برای اهنگ فکر میکنم.من خیلی تحسین ات میکنم.

+باهام بیا،بهت یاد میدم چطوری پیانو بزنی.

یونگی گفت و بلند شد و دست هوسوک گرفت و بهش کمک کرد تا بلند بشه.

هوسوک به ارومی خندید.
_چطوری انتظار داری من پیانو بزنم؟من نمیتونم نت ها یا کلید هارو ببینم.

+من راهنماییت میکنم،نگران نباش.

یونگی گفت،دست هوسوک گرفت و کمک کرد پسر بلند بشه و به سمت پیانو هدایت اش کرد.

+بشین اینجا.

یونگی زمزمه کرد و هوسوک روی صندلی رو به روی پیانو نشوند و خودش پشت اش ایستاد و دست هاش از دو طرف هوسوک رد کرد.

+دست هات روی کلید ها بزار و من راهنماییت میکنم.

یونگی گونه پسر بوسید،ولی ارزو میکرد که کاش میتونست لب هاش ببوسه.

_تو خیلی رمانتیکی،واو.

+تو باعث میشی که اینجوری باشم و فقط برای تو اینجوری ام.

یونگی با یه لبخند زیبا این حرف توی گوش هوسوک زمزمه کرد و انگشت هاش به سمت کلید های درست راهنمایی کرد.

خیلی زود ملودی که یونگی نوشته بود فضا رو پر کرد و باعث شد هوسوک لبخند زیبایی بزنه.

_عاشقتم یونگی.

+عاشقتم آنجل.

یونگی بوسه نرمی روی سر هوسوک گذاشت.
اونا هردو تازمانی که خسته بشن پشت پیانو موندن.

MedusaWhere stories live. Discover now