part ³²

626 108 53
                                    

(برای اینکه یادتون بیاد)

اخم ریزی کردم و لبامو آویزون کردم
_انقد باهام کل کل نکن
_چشم
لبخندی زدم و جلو رفتم و لبامو روی لباش کوبوندم

Minho

اول از کارش شکه شدم‌ و وقتی عقب کشید نگاه کوتاهی بهش انداختم و دستمو پشت گردنش گذاشتم و صورتشو جلو آردم و لباش رو بین لبام اسیر کردمو مکای ارومی به لبش زدم
دستمو داخل لباسش بردم و آروم انگشتام رو روی کمرش کشیدم و مقدار کمی از فورمون هامو آزاد کردم میشد بی قرار شدنش رو از روی حرکات دستش که لای موهام بود فهمید مک عمیقی به لبش زدم و عقب کشیدم و به صورت گر گرفتش نگاه کردم
با هوم اعتراض مانندی ک‌ کشید نیشخندی زدم و با انگشتام اشکال نامفومی رو روی کمرش کشیدم
_چیشده بیبی؟
_عاع اذیتم نکن میخوامت
_اوو ولی من فعلا همچین قصدی ندارم
_ولی من نزدیک دوره هیتمم و میخوامش
_چیو میخوای؟
با سوالم لپای تپلش قرمز شدن و سرشو پایین انداخت
_همونی که خودت میدونی
تصمیم گرفتم دیگه اذیتش نکنم و چیزی رو که میخواد بهش بدم چون نمیتونم به دیکم که زیر باسنشه و هر دقیقه داره سفت تر میشه بی محلی کنم
دستمو زیر چونش گذاشتم و سرشو بالا آوردم بی معطلی لبای خوشگل و صورتیشو بین لبام گرفتم و عمیق مک میزدم سرمو کج کردم و بوسه رو عمیق تر کردم و با گازی که از لبش گرفتم مجبورش کردم دهنش رو باز کنه

زبونم رو داخل دهنش بردم و جای تا جای دهنش رو با زبونم وارسی کردم مک عمیقی به زبونش زدم و سرمو عقب کشیدم
بزاق کش اومده روی چونش رو با دستم پاک کردم و دستمو پایین هودیش گذاشتم و دستاشو بالا برد
لباسشو از تنش در آوردم و نگاه حریصانه ای به بدنش انداختمو با زبونم لبامو تر کردم

دستمو دور کمرش حلقه کردم و آروم روی کاناپه درازش کردم و روی بدنش خیمه زدم
سرمو توی گردنش بردم و روی مارکشو بوسیدم همونطور بوسه هامو پایین تر بردم وقتی به ترقوش رسیدم آروم گازش گرفتم
_آهه..درد داره
توجهی به حرفش نکردم و گازای آرومی از گردنش گرفتم
بعد اینکه ناله های آرومش به گوشم خورد بی خیال گاز گرفتن شدمو پوست گردنشو عمیق مکیدم‌ و‌ همونطور پایین تر اومدم‌ و کبودیای ریز و درشتی رو روی بدنش به جا گذاشتم

دستاش که سعی میکرد دکمه های پیرهنمو باز کنه کنار زدم و خودم دونه دونه بازشون کردم و لباسمو کنار هودیش روی زمین انداختم
روناش رو گرفتم و سمت خودم کشیدم تا جایی که باسنش به دیک سخت شدم خورد و آه آرومی از دهنم خارج شد
دستمو نوازش وار روی بدن کبود شدش کشیدم
_زیادی پرستیدنی هان جیسونگ
محلت حرف زدن بهش ندادم و دوباره روش خیمه زدم و لب پایینش رو بین لبام گرفتم و محکم مک زدم و تا جایی که مزه خون رو توی دهنم حس نکردم عقب نکشیدم
_اههه... مین
لبخند کجی زدم و تو چشماش خیره شدم
_جونم‌
_خیلی‌ وحشی
بوسه آرومی روی لب کبود شدش گذاشتم و پیشونیم‌ رو به پیشونیش چسبوندم
_چون بیبیم خیلی هورنی شده ک با کشیدن بوتش روی دیک ددیش داره وحشیش میکنه

My silver omega/Minsung Where stories live. Discover now