𝐃𝐨𝐬

3.1K 429 471
                                    

جانگکوک درحالی که برهنه توی بغل تهیونگ دراز کشیده بود به سقف نگاه میکرد و برای ادامه ی روزش برنامه میریخت

اول باید از اینجا خارج میشد و فیلمی که توی کلیسا گرفته بود رو میفرستاد

و بعد

احتمالا ورزش میکرد و برای اموزش به نیروهای جدید برمیگشت

از روی تخت بلند شد و باکسرش و رو از روی زمین برداشت

به چشمای بسته ی تهیونگ نگاه کرد سرش رو برگردوند ولی قبل اینکه باکسرش رو بپوشه دستش از پشت کشیده شد و روی تخت پرت شد

_Buenos días mi amor
(صبح بخیر عشق من)

تهیونگ با لهجه ی غلیظ اسپانیاییش روی لبای جانگکوک لب زد و اروم لبای پسرش رو بوسید

_¿Querias dejarme?
(میخواستی ترکم کنی؟)

کوک سرش رو بالا گرفت و لباش رو روی لبای تهیونگ گذاشت
حتی یه کلمه هم نمیفهمید تهیونگ بهش چی میگه

فکر میکرد قراره علاوه بر کره ای، فرانسوی صحبت کنن پس یه چیزایی یاد گرفته بود
ولی اصلا فکر نمیکرد مجبور باشه اسپانیایی حرف بزنه چون تهیونگ اسپانیایی رو بیشتر دوست داره!
و جانگکوک...اون گفته بود اسپانیایی رو مثل زبون مادریش صحبت میکنه!

-بریم قهوه بخوریم؟

_Si!

از روی کوک بلند شد و وارد کلوزت روم شد

از اونجایی که چند ساعت قبل، بعد از سکس دوش گرفته بودن نیازی به دوش گرفتن مجدد نبود پس مشغول پوشیدن لباساشون شدن

کوک گردنبندش رو از روی میز برداشت و اروم دور گردنش بست

امیلی هزار بار بهش گفته بود اون دوربین کوچیکی که توی گردنبند جاساز شده رو از خودش دور نکنه!

ولی کوک نمیتونست اجازه بده سکسش با تهیونگ اونم توی حموم رو ده ها پلیس ببینن!

چند دقیقه بعد تهیونگ از کلوزت روم خارج شد
مثل همیشه! کت شلوار مشکی رنگی تنش بود و این نشون میداد که بلافاصله بعد صبحانه باید از خونه خارج شه!

جانگکوک تیشرتش رو پایین تر کشید و از روی تخت بلند شد

جلوی تهیونگ ایستاد

کراوات تهیونگ رو بین انگشتاش گرفت و گره زد

_Vamos
(بریم)

کوک رو براید استایل بلند کرد و از اتاق خارج شد

اتاقشون طبقه ی دوم قرار داشت پس مجبور بود درحالی که کوک رو بغل کرده همه ی اون پله ها رو پایین بره

کوک دستاش رو دور گردن تهیونگ حلقه کرد

نمیخواست باتم تهیونگ باشه ولی تهیونگ همیشه روش سلطه داشت و این کار رو برای جانگکوکی که گی نبود و مهم تر از همه تاپ بود سخت میکرد!

PSYCHO Where stories live. Discover now