دستمو توی دستش گرفت:
-نمیتونم بیخیال شمو فقط یه جا بشینم.
دندونامو با حرص روی هم فشار دادم و با غضب نگاهش کردم:
- یا یه جا بشین و استراحت کن تا حالت خوب شه یا پاشو و منو حرص بده خوبه؟از ری اکشنم خندش گرفت:
- واقعا حالم خوبه چرا انقدر بزرگش میکنی.با انگشتم به پیشونیش ضربه زدم :
-چون خوب نیست حتی یه احمقم از رنگ پوستت متوجه میشه.با تعجب از جاش بلند شد و به آینه داخل اتاق خیره شد:
-اوه، خب صورتم رنگ پریدس ولی خوبم جدی میگم!واقعا دلم میخواست از دستش سرمو بکوبم به دیوار:
- تو حرف آدمیزاد حالیت نیست. یا همینجا میشینی یا تا قطره اخر خونتو میخورم تا بفهمی حال بدی چیه.خنده کوتاهی روی لب هاش نشستن و آروم آروم بهم نزدیک شد تا جایی که بغلم کرد و مجبورم کرد همراهش دراز بکشم:
-فکر خوبیه بیا شروع کن و بخور.موهاشو با حرص کشیدم :
-امروز بدمزه به نظر میرسی. نمیخورم. اشتهامو کور کردی.
اخم بامزهای نمایشی رو پیشونیش نشست:
-هی هی که اینطور میخوای بهت ثابت کنم خوشمزم؟ارنجمو زیر سرم گذاشتم و از بالا با کمی فاصله بهش خیره شدم:
- نمیتونی. هوانگ هیونجین امروز مزه یه آدم تلخو میده که نمیفهمه سونگمینش دلش میخواد استراحت کنه و حالش خوب شه. اصلا مرضت چیه؟ همه از خداشونه دو روز بی دغدغه بشینن راحت با فکر اسوده بخوابن تو مازوخیسم روانی داری؟!دستش رو زیر سرش تکیه داد و کمی سرش رو بالا تر گرفت، مثل بچه های لوس لبش رو آویزن کرد و سعی کرد مظلوم به نظر برسه:
-نه فقط کم بود محبت سونگمینی دارم.لبخند زدمو لب پایینشو که آویزون بود بین انگشتام گرفتمو فشار دادم:
- محبت سونگمینی با آغوش باز پیشته. پس بهونه نگیر و قول بده دوروز دیگه استراحت کنی باشه؟
گاز ریزی از انگشتم گرفت و بعد با بوسه کوتاهی جبرانش کرد.
نزدیک تر شد و سرش رو روی بازوم گذاشت:
-میدونی من واقعا دلم میخواد استراحت کنم ولی چان دست تنهاست متوجهی؟از طرفی جشن از طرف دیگه این اتفاقات باید تک تکمون کنارش باشیم.
انگشتامو توی موهای بلندش فرو بردم و نوازششون کردم:
- چان کلی آدم دور و برش داره دو روز نباشی به خدا هیچی نمیشه هیون... یکم به فکر خودت باش.-توخودت ۲۴ ساعته کنار یونگی چسبیدی اونوقت به من میگی استراحت کن؟زمانی به فکر خودم هستم که توهم باشی مثل الان.
-من وقتی حالم بد باشه کلا از خونه در نمیام. هیچوقت بقیه رو اولویت خودم قرار نمیدم والان حالم خوبه که دارم کار میکنم.
مشت آرومی به پهلوم کوبید:
-به هر حال بهتره که کنارم بمونی که ۶۰ سال دیگه غصه این موقع هارو نخوری خوناشام پیر.
YOU ARE READING
𝗦𝗶𝗹𝗲𝗻𝘁 ɪɴ ᴛʜᴇ 𝗗𝗮𝗿𝗸
Werewolfچه حسی داره وقتی متوجه میشی ۱۹ ساله درون خودت یه گرگ خوابیده داری؟ یه دنیای دیگه اونطرف جنگل که متعلق به توئه... ژانر:امگاورس_رومنس_اسمات🔞 کاپل ها : مینسونگ و چانلیکس و ... آنگوئینگ