4.

1.3K 171 12
                                    


rm pov.

به شیکی که ریخته بود نگاه کردم و بعد به عامل تمام بدبختیای زندگیم یه نگاه کردم ...

البته اینکه بدبختی برای شما چه منظوری داره رو نمیدونم ولی برای من اینطوریه که اوکی من دیگه نمیتونم خودم رو کنترل کنم و اون کوچولوی لب قلوه ای کل مغز من رو محاصره کرده ...

و خب این تا یه جاییش خوب بود ولی نه تا زمانی که فهمیدم خودش اطلاع داره :)....

نگاهش بهم افتاد با ملاقه ای که نمیدونم از کجاش در اورد اومد سمتم...

÷در هفته ۷ روزه توی میمون ۸ روزشو اینجایی بعد برای من بیب بیب میکنی؟

=ریلکس باش بیب چیزی نشده که

با فهمیدن حرفی که زدم زبونم و تو دهنم چرخوندم و سعی کردم بهش نگاه نکنم...

÷کیم فاکینگ نامجون ار یو کیدینگ می؟؟؟
بزار دو دیقه از حرفم بزنه بی ناموسسسسس :/

=بزار از حق خودم دفاع کنم خب!!

÷حقت میتونه بیاد بره تو کونم :/

yoongi pov.

بی توجه به حرفای مزخرفشون وسط رستوران دست هوپ و گرفتم و بهش نگاه کردم..

^فقط بیا بریم خونه خب؟
من واقعا حوصله هیچکدومشون رو ندارم هوپ.

با لبخندای سانشاینی نگام کرد

~اوکی‌ بیا بریم بدون خدافظی اصلا

با شنیدن حرفش لبخند کوچیکی رو لبم اومد..خب وادفاک جانگ هوسوک؟چه وقت لاس زدنه؟

دستم و کشید و رفتیم نشستیم تو ماشین و خودش نشست پشت فرمون

^پسرا با چی بیان پس؟

~جین هیونگ و جیمینی هستن میرسوننشون

^نباید تو الان اونجا باشی؟

~هیونگ یادت رفته میخواستی تو بغلت بخوابم؟
میخوای پاشم برم که هیچی؟(نه عزیزم گوه خورد)

با خودم تو ذهنم گفتم ودف نه چرا باید بری بیبی جات رو پاهای منه......(فعلا کنترل دست منه)

^هوپ این چیه میگی ، بریم بابا

با رسیدن به خوابگاه زود رفت حموم منم‌ جلو ایینه از کرما و محصولات پوستیش استفاده میکردم و تازه متوجه شدم که چطور انقدر فاکینگ پوستش خوبه..

taeh pov.

با اخم نگاهش کردم که داره با مشتریا خوش و بش میکنه و ودف از کی تا الان این چیزا برام مهم شده؟
سرت تو کار خودت باشه کیم تهیونگ.

دیدم که کوک با یه اخم پررنگ و دستای مشت شده و فک منقبض شده میره سمتش..

+خوش اومدین خدانگهدار‌:>

What do you think?Where stories live. Discover now