Part 2

98 32 8
                                    


21:22 mins

با جیغ خفه ای از خواب بیدار شد ، نفس نفس می‌زد دوباره اون کابوس لعنتی رو دیده بود و دوباره تنها از خواب بیدار شده بود

پاهاشو جمع کرد و سرشو رو زانو هاش گذاشت ، بدنش درد میکرد ، دیگه نمی تونست بخوابه

از رو تخت بلند شد تا بره تو آشپزخونه و یه مسکن دیگه بخوره ، این روزا مصرفش زیاد شده بود حتی برای دردای جزئی هم مسکن میخورد

از تو یخچال بطریش رو برداشت ، مسکن و خورد و پشتبندش بطری رو سرکشید

با همون سرو وضعش رفت تو پذیرایی و روی کاناپه لم داد ، خونه کوچیکی بود ولی امنیت داشت توش با چیزایی که نیاز داشت پرش کرده بود رنگش اونجور که دلش می‌خواست بود

لبخند محوی زد ، اون دیگه الان مستقل بود البته اگه پولایی که براش میفرستادن رو فاکتور بگیریم
شاید خوانوادش بهش اهمیت میدادن و دوسش داشتن ، چون اگه عضو اون خاندان نبود و طردش کرده بودن الان هیچ پولی براش نمیفرستادن

با همین فکرا یواش یواش چشماش گرم شدن و خوابش برد ، خب همونطور که میدونین مسکن یه قرص خواب آورم میشه درنظر داشتش

ولی هیچکس نمی‌دونست که خوانوادش همون موقع که طردش کردن دیگه از یادشون رفته بود که یه پسر دیگه هم دارن .....

7:06 mins

با نوری که از پنجره به پذیرایی تابیده میشد و اونجا رو روشن می‌کرد بیدار شد

به ساعتش نگاهی انداخت ، خسته تر از اونی بود که بتونه بلندشه چه برسه به اینکه بره دانشگاه پس تصمیم گرفت حداقل بلندشه و بره تو اتاق زیر پتوی گرمش بخوابه ....



بلند شد و رفت سمت سرویس بهداشتی کارای روزمره شو انجام داد و اومد بیرون به جونگ کوک نگاه کرد که کل تختو تصرف کرده

آهی کشید و رفت سمتش پتورو با سرعت از روش برداشت و با داد حرفاشو زد

+ هی بلندشو دانشگاه داریم پاشو دیر شد
( مثلا با داد میگه )

_ هممممم وی بزار بخوابم

+ نع اصلا حرف نزن و پاشو دیر شده

_ اییییی حالا یه‌روز نیام دانشگاه به کجا برمیخوره مگه؟

+ جئون جونگ کوک پاشو دیگه
ولی با یه میلی تکون نخوردن جونگ کوک نفس حرصی کشید

+ اگه بیدارشی میزارم تو سکس نوبت منم تاپ باشی
و به ثانیه نکشید که جونگ کوک مث چی پرید تو دسشویی

_ فقط یه دقیقه وقت بده الان حاظر میشمممم

ویکتور کاملا هنگ بود ، الان چی شد؟ یعنی واقعا انقد دوس داش تاپ باشه؟
سری از تاسف تکون داد و از اتاق خارج شد تا کوک هم آماده بشه و حدس بزنین چی فقط در عرض دو دقیقه جونگ کوک حاظر و آماده جلو در وایساده بود

[ Discord ]Where stories live. Discover now