𝙼𝚒𝚗𝚝 𝚌𝚊𝚗𝚍𝚢 "آب نبات نعناع"

6.

آخرین صفحه کتاب جفرافیاشو ورق زد.
الان ۴ ساعت کامل بود که داشت درس میخوند و حقیقتا حالا که فکر می‌کرد می‌فهمید که هیچی یاد نگرفته.

به اون چه ربطی داشت که پایتخت آفریقا کجا بود؟
یا قراره یه روز کجا به دردش بخوره که رشته کوه هیمالیا کجا قرار داره!

اه یونگی بازم که مثل دیوونه ها یه ربع کاملِ به دیوار اتاقت زل زدی داری فکر میکنی پسر!
چند بار با کف دستش به سرش ضربه زد تا متن درس عین هوشیاری بعد از مستی مثل الکل از سرش نپره.

صدای پیامک گوشیش حواسش رو به خودش جلب کرد.

Stupid Bear! ;
هنوز داری درس میخونی احمق جون؟

چشمی برای قیافه خیالی تهیونگ تو ذهنش چرخوند و بعد از شکوندن قلنج انگشتاش شروع کرد به تایپ کردن؛
You;

همین الان تموم شد.
و مطمئنم تو هم تا الان دنبال شماره اون دختره بودی!

Stupid Bear! ;
واو
هی هی از کجا انقد مطمئنی!

You;
بهت پا نمیده نه؟

Stupid Bear ;
نه فقط دست میده.

You;
هار هار.

Stupid Bear;
قار قار

نمیدونست چی چتش با رفیق صمیمش خنده دار بود که نمیتونست نیششو ببنده  ولی نمیتوست نیشش رو ببنده...
Stupid Bear;
ولی واقعا نمیفهمم چرا پا نمیده بهم :/

You ؛
شاید چون یه نفر یکی از بهترین عکسای هالووین سال پیشتو براش فرستاده....

Stupid Bear;
نه ... تو این کارو نکردییییی