پسر نفس عمیقی کشید و به بشقاب تقریباً دست نخوردهاش خیره شد.
- چرا نمیخوری؟
با صدای سربازی که مدتی میشد کنارش نشسته بود و با اشتها خوراکی که اصلاً تمایلی بهش نداشت رو میخورد، صورتش رو به سمت پسر برگردوند.
- میل ندارم. اگه هنوز سیر نشدی میتونی غذای من رو داشته باشی.
سرباز که بهنظر میاومد کم سن و سالتر از خودش باشه، با چشمهای درشتشده از تعجبی که شگفتی داخل اونها بیشتر از چند ثانیه طول نکشید، ظرف غذای جونگکوک رو سمت خودش کشید.
- مطمئنم که چیز زیادی از خدمتت نمونده. چطور هنوز به غذاهای اینجا عادت نکردی؟!
جونگکوک خندهی کوتاه و آرومی کرد و چاپستیک داخل انگشتهاش رو بازی داد.
- خوردن اون...
مکث سه ثانیهای کرد تا بتونه اسمی برای اون غذا پیدا کنه ولی با موفق نشدنش جملهاش رو ادامه داد.
- چیز، احتمالاً مصادف میشه با مرگم.
اونوو با بیرونکشیدن صندلی روبهروی جونگکوک، سینی غذاش رو روی میز گذاشت و با برداشتن کلاهش دستی به موهای دو سانتی سرش کشید.
- بهت پیشنهاد میکنم امروز یه طوری انرژی لازم بدنت رو تأمین کنی.
توجه جونگکوک به پسر کوچیکتر جلب شد.
- اگه هر روز شیش صبح بیدارشدن به مدت دوسال و خوردن همچین غذاهایی بازم به مدت دوسال و تمرینهای سنگین، من رو از پا درنیاره؛ پس چیز دیگهای نمیتونه.
اونوو با قورتدادن اولین قاشق و جمعشدن صورتش از طعم افتضاح غذا گفت:
- پسر... این قطعا بدترین شِتیه که تا حالا توی عمرم خوردم.
جونگکوک در جوابش خندید و لیوان آبش رو سر کشید.
اونوو در جواب جملهی قبلی پسر بعداز بهزور قورتدادن، دومین قاشقش گفت:
- شنیدم امروز فرماندهی جدید...
درحالیکه قصد داشت ادامه ی جملهاش رو به زبون بیاره در باز شد و سرگروهبان وارد سالن غذاخوری شد.
همه با کمی مکث از سرجاشون بلندشدن و احترام نظامی گذاشتن.
- آزاد.
سرگروهبان با چرخوندن نگاهش داخل سالن و دیدن تیم آلفا که هرکدوم پراکنده هرجای خالی که پیدا کرده، نشسته بودن، با صدای جدیش گفت:
- تیم آلفا تا پنج دقیقهی دیگه، نزدیک فنس ساختمان شماره چهار جمع بشن.
با برگشتن به سمت در خروج، صداش رو از حالت عادی بلندتر کرد و ادامه داد:

YOU ARE READING
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠•
Action𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐘 𝐂𝐎𝐌𝐌𝐀𝐍𝐃𝐄𝐑🔞 [Completed] «جونگکوک، سربازی که دو ماه به پایان خدمتش مونده و فکر میکنه که میتونه به آسونی سربازیش رو تموم کنه؛ اما با انتقال فرماندهی جدید به پادگانشون، تمام معادلاتش بههم میریزه.» - اگه اینقدر علاقه به مر...