Part 12

1.5K 233 93
                                    

+ میدونم که همه‌ی رویاهام نمیتونن به حقیقت بپیوندن اما اگه تو تا آخر عمرم باهام باشی ، هر روز از عمرم رو تویِ یه رویای قشنگ زندگی می‌کنم .

+ در واقع همین الانشم دارم با رویای بودنت تویِ یه حبابِ شیرین زندگی میکنم .

+ شاید آخرش نتونم به اونجایی که همیشه دلم می‌خواست برسم اما اگه توی بغلت بودم ، اونوقت دنیامو کنار خودم داشتم .

+ شاید نتونم همه‌ی اون چیزایی رو که همیشه توی زندگی می‌خواستمو داشته باشم ، اما اگه تو رو داشتم اونوقت ...

+ اونوقت ....

آب دهنش رو قورت داد و نگاهه لرزونی به مانیتور انداخت ، کاش فقط گوگیش یه بار جوابش رو میداد ، آهه لرزونی کشیدو ادامه داد :

+ داشتنه تو تموم اون چیزیه که برای خوشحال بودن احتیاج دارمش گوگی .

+ می‌خوام باقی عمرم رو مشغول دوست داشتنِ تو باشم ، بهت اهمیت بدم و نفسهامو با تو تقسیمش کنم ،

+ می‌خوام سرم رو روی شونه‌ات بذارم تا گذشته‌ام رو از یاد ببرم و توی آغوش تو آرامش رو پیدا کنم .

+ تو تنها گنج و ثروت منی گوگ .

+ من اعتقاد دارم ما توی بهشت جفت بودیم و باید اینجا روی زمین هم کنار هم باشیم ،

+ ببین گوگ، تورو نمیدونم ولی من دلم خیلی برات تنگ شده و هر لحظه توی فکرتم و اونقدر شدتش زیاد شده که هر چیزیو بهت ربط میدم و وقتی بیرونم همش حس می‌کنم الان جلوم در میای و  می‌‌بینمت .

+ نوتیف که برام میاد یا وقتی یکی زنگ میزنه میپرم رو گوشی ، فکر می‌کنم شاید تو باشی که بالاخره جوابِ ایمیلهامو دادی .

+و شبها وقتی میام دراز بکشم رویاهام با تو رهام نمیکنن ،

+ می‌خوام بخوابم ولی تا صبح هزار جور خواب راجب تو می‌ بینم  ،
" + رویای تَرک شدنمو میبینم "

+ میام یکم برا دلِ خودم بنویسم وَ بازم تهش می‌ بینم به تو مربوط شده .

+ میشه زود بیای ببینمت ؟

+ وگرنه روانی میشم . بنظرت تا کی میتونم ادامه بدم زندگی رو بدونِ تو ؟

+ عاشقتم تَک ستاره ی قَلبِ قو .

دکمه ی سند رو زد و از ایمیلش پرینت گرفت .
دفترشو باز کرد و چسب رو پشته کاغذ زد و داخلِ دفترِ دلتنگیش چسبوند .
اسمِ این دفترو عشق و دلتنگی گذاشته بود ،
خودکارو برداشت و متنی رو که صبح خونده بودو زیرش نوشت :

" نمی‌دانی چقدر تنها هستم .
این تنهایی مرا اذیت می‌کند ،
می‌خواهم امشب با تو چند کلمه صحبت بکنم .
چون وقتی که به تو نامه می‌نویسم ،
مثل این است که با تو حرف می‌زنم .
اگر در این کاغذ "تو" می‌نویسم مرا ببخش .
اگر میدانستی درد روحی من تا چه اندازه زیاد است !
روزها چقدر دراز است ؛
عقربک ساعت آنقدر آهسته و کند حرکت می‌کند که نمی‌دانم چه بکنم ...
آیا زمان به‌نظر تو هم اینقدر طولانی است ...

VENA AMORIS Where stories live. Discover now