𝐇𝐚𝐭𝐞 𝐨𝐫 𝐥𝐨𝐯𝐞....? "𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴"

Part 17(First stage)

-چیییی،ودف؟بولتپروف؟؟؟
با دیدنشون شوکه شده بود
اولش صداش یکم بالا بودو نگاه چند نفر روی خودش اومد برای همین صداش رو پایین‌تر اورد جوری که فقط جین و جیمین بشنون

جیمین با دیدن اونا سریع به سمت جونگکوک شوکه برگشت و دستش رو گذاشت روی دستش تا حواسش رو به خودش جمع کنه، وقتی نگاه کوک به سمتش اومد آروم زیر لب زمزمه کرد "آروم باش"

جونگکوک الان دلیل دلشوره و حس بدش رو فهمیده بود، از همین الان از شرکت توی این مسابقه پشیمون شده بود
'مسابقه به کتفم، الان چجوری باید این پسره ی عوضی رو تحمل کنم...'

سرش رو پایین انداخته بود تا نگاهش به اون دیکهد نیوفته

تهیونگ با فهمیدن اینکه بلک استارز هم حضور دارن چشماش برق زدن و ذوق زده لبخند زد، با دیدن اون بانی جذاب لبخندش بزرگتر شد
'بلاخره از نزدیک دیدمش، از نزدیک جذاب تره البته که نمیشه از کیوت بودش گذشت'

صدایی که اومد باعث همه نگاهشون رو به صفحه اسکرین بدوزن، ایندفعه لوگو مسابقه روی اسکرین نمایش داده شد

با ورود مجری های برنامه نفس هوسوک توی سینش حبس شد

'میا؟؟'
از وقتی که اون نامه رو ازش گرفته بود دیگه ندیده بودش، اگر میگفت دلش براش تنگ نشده دروغ گفته بود، اگر میگفت الان دلش نمیخواد اون دختر توی آغوشش بگیره دروغ گفته بود. با یادآوری اینکه اون دختر دیگه دوستش نداشت لبخند تلخی زد

(لبخند من از گریه غم‌انگیزتر است...)

-معروف ترین گروه های پسر کیپاپ قراره کامبک هاشون رو در یک روز و یک ساعت انجام بدن

-این یک مسابقه رو در روعه، مسابقه ای که ما برنده واقعی رو انتخاب میکنیم

-نبرد کامبک ها
-+کینگ‌دام

-انیونگ هاسیو من مجری اول کینگ‌دام کیم یو جانگ هستم. از دیدنتون خوشبختم

-انیونگ هاسیو من مجری دوم کینگ‌دام جانگ سونگ کیو هستم. از دیدنتون خوشبختم

یو جانگ سعی داشت نگاهش به دوربین باشه و لبخند بزنه اما سخت بود که به نور زندگیش نگاه نکنه، دلش براش تنگ شده بود و میخواست بغلش کنه اما چاره چیه اون مجبور بود که دیگه تا ابد فقط از دور نگاهش کنه

-خوشحالم که از نزدیک میبینمتون و قراره شما رو در طول مسابقه همراهی کنم
این میا بود که صحبت کرد
نگاه خیلی ها مجذوبش شده بود اما اون فقط نگاه یک نفر رو روی خودش میخواست که اون شخص در و دیوار رو به نگاه کردن به اون ترجیح داده بود...