اهی کشیم و گوشیم گذاشتم کنار، من واقعاً دلم نمیخواد که اون آدم اطرافم باشه ولی این چند وقت هر میرم یا خودش هست یا اسمش، با دیدنش تنها چیزی که توی ذهنم میاد همون روز نحسه که اون عوضی ها خواستن بهم تجاوز کنن و باعث میشه حالم انقدر بد بشه و ذهنم درگیر که مجبور بشم برای خوابیدن از آرامش بخش و قرص خواب آور استفاده کنم
توی افکارم غرق بودم که صدای دینگ دینگ گوشیم بلند شد، فکر کنم دوباره هیونگ های عزیزم دارن توی گروه رگباری پیام میدن. گوشیم رو از کنارم برداشتم و بله حدسم درست از آب در اومد، پیام ها از گروه چتمون بود... وارد گروه شدم تا پیام هاشون رو بخونم
YOU ARE READING
𝐇𝐚𝐭𝐞 𝐨𝐫 𝐥𝐨𝐯𝐞....? "𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴"
Fanfiction𝐇𝐚𝐭𝐞 𝐨𝐫 𝐥𝐨𝐯𝐞....? تهیونگ و جونگکوک هرو آیدلن طبق یه نظر سنجی آرمی ها خواستن که گروه تهیونگ با Black stars یعنی گروه کوک همکاری کنن اما جونگکوک بنا به یه سری دلایل که به گذشتش میرسید خیلی سریع مخالفت کرد... خب قطعاً اون همکاری هنوز شروع...