𝑻𝒓𝒐𝒊𝒔

1.5K 305 106
                                    

(چطور اون چیز لعنتی باشیم؟🌝)


شام طبق برنامه پیش رفت اشپزی جین عالی بود پس هر دفعه که مهمون های مهمی داشتن جین اشپزی رو انجام میداد البته یونها هم کلی کمکش کرد.

اونا در مورد گرگ های سرکش یا کار حرف نزدن
بلکه در مورد موضوع های تصادفی صحبت می کردن. هوسوک و جیمین خیلی گیج شده بودن چطور یونگی جفتشون بود؟مگه نباید هرکی یدونه جفت داشته باشه؟ الهه ماه باز چه بازی ای چیده؟

از طرفی جونگکوک مشغول خیره شدن به تهیونگ بودن÷تهیونگ به سختی می تونست پسر رو نادیده بگیره تموم تلاشش رو می کرد که به الفا نگاه نکنه اما عطر مست کننده ی الفا این کارو براش سخت می کرد"تهیونگ...جونگکوک بهت خیره شده"یونها در گوشش زمزمه کرد.

نمی تونی از طریق لینک(پیوند)بگی نونا؟حتما حرفت رو شنیده چشمای یونها گشاد میشه و به عقب تکیه میده.

اوه متاسفم فقط نگاه کن چطوری بهت خیره شده کم مونده بخورتت

اون حتی درست منو نمیشناسه!تهیونگ اخم می کنه
و جونگکوک از حالت صورت هاشون متوجه میشه دارن از طریق لینک باهم صحبت می کنن

تاحالا چیزی به نام جفت به گوشت خورده ته؟ تهیونگ از حرف دختر شوکه شد. اصلا فکر نمی کرد جونگکوک به خاطر این موضوع بهش خیره بشه ولی امکان نداره تهیونگ کجا اون الفای خون خالص کجا...

تهیونگ سرش رو تکون میده و یهو یاد تهگوک میوفته. وقته غذاشه باید بیدارشه.

بس کن دارم میرم پیش تهگوک لینک رو قطع می کنه و به سمت اتاق میره جونگکوک متوجه این موضوع میشه.

وقتی میبینه کسی بهش توجه نمی کنه به ارومی دنبال تهیونگ میره. از پله ها بالا میره اما با دیدن اون همه اتاق گیج میشه پس فقط بوی شیرین تهیونگ رو دنبال می کنه و به دری تو انتهای راهرو می رسه.

با شنیدن قهقهه های شیرین از اتاق قلبش تندتر میزنه. در کمی بازه با اینکه می دونه نباید بدون اجازه وارد بشه اما کنجکاویش بهش غلبه می کنه. به داخل اتاق نگاهی می اندازه و امگا رو درحالی میبینه که با یه بچه بازی می کنه چشماش گشاد میشه.

"اووو تهگوکی بیا پیش ماما"تهیونگ دست هاش رو بهم می زنه و به توله میگه که بهش نزدیک تر بشه. پسر کوچیک میخنده و روی دست و زانوهاش می خزه و به ماما ش نزدیک تر میشه.

Flower crown Where stories live. Discover now