پشت دستش رو به گونهی سرخ از خجالتش کشید. صفحهی موبایلش رو خاموش کرد و اون رو روی پای راستش گذاشت.
از وقتی که تهیونگ رو بوسیده بود، حساسیت شدیدی نسبت به مرد پیدا کرده و هر اشارهای از بقیه کفایت میکرد تا رگههای مالکیتش متورم بشن و بیتوجه به عواقب حرفهاش، گفتههای قلب بیقرار و عاشقش رو بهزبون بیاره.
YOU ARE READING
𝗛𝗶𝗿𝗮𝗲𝘁𝗵ᵛᵏ ᴬᵁ
Romance• خـلاصـه: جئون جونگکوک، پسری با عطر بلوبری که در کنج تنهاییهاش، غم رو در آغوش گرفته بود. زمان زیادی از دلباخته شدنش میگذشت؛ اما کیلومترها فاصله از کسی که عاشقش بود، قلب دلتنگش رو آزار میداد. زمزمههای "فراموشش کن" از هر طرف توی سرش اکو میشد؛ ا...