9 : بهت عادت کردم !

64 9 3
                                    

هی گایز ! چطورین ؟

بیاین به روی خودمون نیاریم که دو هفته آپ نداشتیم 😅👋🏻

بی معطلی بریم سر پارت جدیدمون 🚶🏻‍♀️

امیدوارم خوشتون بیاد 😏








لویی کمک کرد تا هری بلند بشه و با هم به جایی که زین و نایل ایستاده بودن برگشتن . نایل به محض اینکه اونها رو دید بلند شد و جلوتر اومد و هری تو آغوشش فرو رفت .

هری بی صدا روی شونه ی نایل گریه میکرد و نایل موهاش رو نوازش میکرد . لویی به سمت زین رفت و آروم پرسید :
_ چیکارش کردی ؟

_ حلش کردم ... تو نگران نباش .

_ واقعا کارش ... تموم شده بود ؟

زین دستی به موهاش کشید و خیلی آروم گفت :
_ لعنتی ... هری دقیقا مثل یه تک تیرانداز عمل کرده بود . دقیقا جایی زده بود که هیچ راه برگشتی نداشت ...

_ خدایا ... باورم نمیشه ! پسری که گارسون یه کافه بود یکی از دشمنای منو ...
صدای هری به گوش رسید :
_ لو ؟

لویی به سمتش برگشت :
_ چی شده ؟ حالت خوبه ؟

هری در حالی که نگاهش رو بین چشمها و لبهای لویی می چرخوند گفت :
_ میشه ... بریم خونه ؟
لویی در حالی که گیج بود دستهاش رو گرفت :
_ البته ... البته که میشه ... یعنی اگه تو بخوای ...

_ میخوام ... فقط امشب رو خونه ی من بمونیم ... اینطوری ... نمیتونم با دارسی رو به رو بشم ...

لویی نگاهی به زین کرد :
_ نگران نباشین . من حواسم به همه چیز هست .

هری به نایل نگاه کرد و زین بلافاصله گفت :
_ دوست بلوندت هم با من ... خیالت راحت .

هری سری تکون داد و لویی محکم توی آغوش گرفتش . نایل به سمت هری اومد :
_ کاری هست واست انجام بدم ؟

_ نه ... تا الان هم خیلی کمکم کردی ... ازت ممنونم .
نایل در گوش هری زمزمه کرد :
_ مطمئنی میخوای با اون بمونی ؟

هری نگاهش کرد و پلک هاش رو محکم بهم زد و دست لویی رو گرفت و تو گوشش زمزمه کرد :
_ منو ببر لو ...

لویی بی معطلی دست هری رو کشید و از در بیرون رفتن و با آدرس دادن هری حدود یه ساعت بعد به خونه رسیدن .

هری جلو رفت و بعد از اون لویی وارد خونه شد و در رو پشت سرش بست و قفل کرد . به محض اینکه برگشت هری به سمت در هلش داد و محکم بوسیدش . لویی محکم به در برخورد کرد و چشمهاش رو بست و سعی کرد آرامشش رو حفظ کنه . دستهاش رو دو طرف صورت هری گذاشت و خودش رو بیشتر به هری نزدیک کرد .

هری یقه اش رو گرفت و به سمت خودش کشید و انقدر عقب رفت تا روی مبل افتاد و لویی رو هم با خودش پایین کشید .

My Innocent LoveWhere stories live. Discover now