زمانی که شناختمت؛
فهمیدم که فقط حال خودم اسفناک نیست؛
ما قرار نیست مشکلهایمان را با هم حل کنیم؛
قرار است لااقل کاری کنیم بیشتر از این؛
از زمین و آسمان رکب نخوریم؛
تا قبل از اینکه تو را بشناسم:
هزار مشکل داشتم اکنون هزار و یک مشکل دارم؛
تو هم اکنون یا با دیدن من؛
مشکلاتت یکی اضافه خواهد شد؛
یا کم میشود؛
در تعجبم دیشب شام را سبک خوردم و پرهیز کردم؛
پس چرا این خواب را دیدم خواب تلخی بود؛
مانند روزی که در حال پر کشیدن بودی؛
بالت را گرفتم و تقلای من بی حاصل بود؛
هر چقدر تقلا کردم تو اوج میگرفتی؛
همانند امروز که دلم نمیخواست به روزی برسم که...www.wattpad.com/celoarth
YOU ARE READING
قـیـودات
Spiritualزاویـه ای بسته از مغـزمان رهیافتی از عقل و منطق همانند زمستان 86 سرد همانند تابستان امسال گرم ♦️ موضوع؛ روایتی از کد گذاری جملات در مغز و بیانِ زبان ♦️ وضعیت آپلود ؛ ﴿کامل شده﴾ ♦️ اگر در طولِ خوانِشِ جملات ، سوالی به ذهن شما رسید یا اینکه بخشی را مت...