[گندمزار و رُزها]
کاپل ⟸ کوکوی ٫ ویکوک (ورس)
ژانر ⟸ بی اِل ٫ اسمات
محدودهٔ سنی ⟸ NC_17
نوع نوشته ⟸ وانشات
......................................................
زمانی که به خونه رسید؛ بوی دلپذیر و اشتهاآوری مشامش رو پر کرد و باعث شد تا صدای معدهش بلندتر بشه و به گوشِ جونگکوکی که پیشبندِ آشپزی بسته بود و به طرفش میومد؛ برسه. پسر کوچکتر در حالی که با دستمالِ مخصوصِ آشپزخونه داشت دستش رو پاک میکرد، خندید و گفت:
_خوش اومدی هیونگ. غذا هم آمادهس، الان میارمش.
تهیونگ هم حینی که خسته کراواتش رو باز میکرد و کتش رو از تن در میآورد، اون رو روی کاناپه انداخت. جونگکوک امروز استثناً حجم کارهاش کمتر بود و به همین خاطر زودتر از اون تونسته بود به خونه برگرده. بعد از اینکه شام رو خوردن و حالا در کنارِ هم روی مبل نشسته بود؛ تهیونگ شیطنتوارانه و همراه با بالا انداختنِ یک تای ابروش با لحنی خصمانه پرسید:
+خب خب... نگفتی برای ولنتاین چی گرفتی برام جونگکوک، حواسم بود که امروز هِی از زیرش در میرفتی!
پسر کوچکتر نیشخندی ظریف گوشهی لبش نشست و بعدش بلند شد. رو به دوستپسرش اعلام کرد.
_همینجا بشین. الان برمیگردم.
در طی زمانی که جونگکوک به اتاق رفت تا کادوی اون رو بیاره؛ تهیونگ هم هدیهی پسرش رو که قبل از اینکه جونگکوک از آشپرخونه بیاد بیرون گوشهی جاکفشی پنهان کرده بود، در آورد و کنار خودش گذاشت. چند دقیقه بعد پسر در حالی که شلوار خونگیش رو با شلوار جین و مشکی رنگی -که تهیونگ مطمئن بود از برند کلوین کلاینه- عوض کرده بود و توی دستش پاکتی داشت، با لبخند به سمتش اومد. کنارش نشست و پاکت رو بالا آورد، بوسهای به گونهی تهیونگ زد و با گفتنِ جملهی "ولنتایت مبارک نازنینم" جعبهی کادو رو به سمت معشوقهش گرفت تا اون رو باز کنه.
نهیونگ هم متقابلاً پیشونیِ اون رو بوسید و جعبهی هدیه رو توی دستش گذاشت.
+ولنتاین مبارک عزیزترینم، دوستت دارم.
هر دو با لبخندی که انگار هیچوقت قرار نبود از روی لبهاشون پاک بشه شروع به باز کردنِ کادوها کردن و تهیونگ تونست کفشهای چرم و کلاسیکی که به استایل و پوششِ همیشگیش میخورد رو ببینه. جونگکوک به آرومی توضیح داد:
_از اونجایی که همیشه عاشق کفشهای این استایلی هستی با خودم گفتم که این میتونه یه کادوی خوب برات باشه.
![](https://img.wattpad.com/cover/358943012-288-k507154.jpg)
YOU ARE READING
𝖠 𝖯𝗂𝖾𝖼𝖾「TK」
Fanfiction[یک قسمت] [فقط یه بوک از ایدهها و چیزهایی که یهو به ذهنم میرسه، حالا میتونه وانشات باشه، دوشاتی، مولتیشات یا حتی یه نوشتهٔ کوتاه...] 🗒 ≘ کاپل↜ تهکوک (ویکوک/کوکوی) 🗒 ≘ ژانر↜ وابسته به هر یک از نوشتهها 🗒 ≘ محدودهٔ سنی↜ بیشتر در محدودهٔ NC_1...