یونگی همونطور که جابچه توی دهنش رو مزه میکرد، نگاه زیر چشمیای به بتای مو صورتی کرد.
وقتی بازم نگاهش رو روی خودش پیدا کرد با کلافگی از نگاههای خیره اون پسر، دستش رو سمت لیوان شراب برد و با چرخیدن به سمت مخالف دویون، طوری که صورتش در دید اون نباشه لیوان رو به لبهاش نزدیک کرد."جین و نامجون چرا نیومدن؟"
دویون از هوسوک پرسید و سعی کرد به هر جایی نگاه کنه جز موهای رنگی پسر.
"جین توی بار شیفت بود، نامجون رو هم خودمون چند وقتیه زیاد نمیبینیمش، چون توی ترم آخره حجم درساش زیاد شدن"
هوسوک گفت و با برداشتن لیوانش چشمکی روونهی آلفا کرد: "من کافی نیستم دویونشی؟"
"اگه موهات این رنگی نبود کافی میبودی"
"دویون!"
هایجین بود که به همسرش تذکر داد و پشت بندش صدای خندههای جیمین و جییونگ بلند شد.
"آه، اون همیشه نسبت به ظاهر من حساسیت نشون میده"
هوسوک به یونگی که گیج به مکالمه اونها نگاه میکرد توضیح داد و بیاهمیت مشغول خوردن ادامه غذاش شد بعد بدون اینکه جلب توجه کنه، کمی به جلو خم شد و زمزمه وار رو به بتا حرفشو ادامه داد.
"ولی کیه که اهمیت بده؟"
یونگی نگاه خنثیای به پسر بیباک روبهروش انداخت. چرا انقدر حرف میزد؟
"ولی پسر خودتون هم موهاش رو رنگ کرده دایی"
جییونگ گفت و چشمغره مادرش، یانگمی رو نادیده گرفت.
هوسوک بشکنی زد و در تایید دختر گفت:
"تازه تهیونگ از وقتی به سن قانونی رسیده موهاش رو این رنگی نگه داشته"
"تهیونگ امگاست جییونگ، مقایسه به جایی نبود"
"شروع شد..."
جیمین بود که با حسرت لب زد. صداش به قدری آروم بود که به گوش هیچکس جز یونگی نرسید.
"اصلاً علاقه شما جوونا رو به این جلف بازیا درک نمیکنم. یه آلفا یا بتا چرا باید خودشو با این کارا کوچیک کنه؟ منظورم اینه که به یونگی نگاه کنین"
دویون گفت و با اشاره به یونگی نگاه همه رو سمتش کشید.
"نمونه بارز یه بتای با اصالت، عاقل و همه چیز تموم"
یونگی زیر نگاه سنگین جمع محتویات تو دهنش رو پرصدا قورت داد.
وقتی حس کرد سکوت داره طولانی و عجیب میشه، لبخندی که چهرهش رو بیشباهت به سکتهای ها نمیکرد گوشه لبش انداخت."ممنونم؟"
"فقط چون موهاش رو رنگ نکرده؟"
جیمین بود که همزمان با تکیه دادن به پشتی صندلی با لحنی تمسخرآمیز گفت و طعنهی نهفته تو صداش، چیزی نبود که برای بقیه قابل تشخیص نباشه.
YOU ARE READING
| 𝗛𝗲 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝗣𝗲𝘁𝗿𝗶𝗰𝗵𝗼𝗿 | ⱽᵉʳˢ
Fanfictionوضعیت فیک: ﮼اتمام یافتــه ''' - احمق تو پسرعمهی منی! - ولی هیچ پسرداییای زبونشو تو حلق پسرعمهش فرو نمیکنه، هیچ پسردایی لعنتیای نمیتونه تو همون حرکت اول نقطهی فاکینگ لذت پسرعمهشو پیدا کنه!" ''' - جونگکوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. ...