📷Part 72(END)📷

59 13 4
                                    

_کاک بلاک بودن اصلا خوب نیست.

اینو یه کاک بلاک بهتون میگه.

بزرگترین کاک بلاک دانشگاه هنر سئول.

بله منم.کیم جیمین!

می بینید،حتی شما هم منو میشناسید.

این حرفارو جیمین به سگای ولگرد کنار خیابون میگفت.

اوه البته نه الان،بلکه 2 سال قبل می گفت.

زمانی که هنوز،بزرگترین کاک بلاک بود!

کاک بلاکی که تو لحظه های حساس خیلی ها،مزاحم میشد و بینشون رو بهم میزد!

وگرنه جیمین فعلی،دیگه نه کاک باکره ی شایعه ها بود و نه کاک بلاکی که همه ازش دوری میکردن.

جیمین الان فقط فرزند سوم خانواده کیم و بیبی کیوت و سکسی دوست پسرش بود.

جیمین الان فقط،جیمین بود!

کسی که دیگه لازم نبود نگران دیدن صورت بقیه بدون دوربین باشه.دیگه لازم نبود به محض اینکه مثانه اش شروع به کار میکنه،نگران بشه که نکنه یه وقت مزاحم یکی دیگه بشه و...خلاصه،خیلی از نگرانی هاش حذف شده بود.

_دینگ دینگ!🎶🎵

با صدای نوتیف موبایلش،همونطور که سمت خیابون می رفت تا تاکسی بگیره،دستش رو تو جیبش برد تا موبایلش رو بیرون بیاره.

یه تاکسی زرد رنگ جلوش توقف کرد و جیمین به محض سوار شدن،با دیدن چهره ی آشنای راننده تاکسی،لبخند کوتاه و درخشانی زد.

راننده تاکسی درست همونی بود که دقیق 2 سال قبل،روزی که برای اولین بار با یونگی آشنا شده بود،سوار ماشینش شده بود.

دقیق 2 سال از آشنایی اولش با یونگی میگذشت و بیشتر از 1 سال بود که دوست پسر یونگی شده بود.

تا وقتی که تاکسی به دانشگاه برسه،جیمین تصمیم گرفت موبایلش رو چک کنه و به محض دیدن اسم گروه،لبخند زد.

"گروه تاپ های جذاب و باتم های جذابتر!"

اسمی که شیوون به خاطر باختش تو شرط بندی به هیچول انتخاب کرده بود و اسم گروه مشترکی شده بود که بعد از آشتی شیوون و هیچول،یکی شده بود.

شکارچی هیولا:اگه برم دکتر گواهی پزشکی بدن،غیبتم موجه میشه؟

پارو باتم:مگه مدرسه است؟

کاندوم فروش:شاید بشه اگه استادت آدم باشه.ولی کی میخواد بهت گواهی بده؟

شکارچی هیولا:شیوون دیگه.تنها دکترمون اونه!

برده ی هیچول(همون رهبر تاپ ها ولی تا وقتی هیچول راضی بشه اینه اسمم):و کی گفته من قراره به تو گواهی پزشکی بدم؟من جراحم!

Kak Block(BTS_yoonmin)[Full]Where stories live. Discover now