( 108 ) 🦈

3.1K 425 118
                                    



خلاصه ی پارت قبل : لیث بازی
ریدمان دوباره ی خانواده ی کوک

~ Third person pov ~



با استرس به دختر رو به روش که خودش رو خانم کیم معرفی کرده بود نگاه کرد و با مشت کردن دست هاش نگاه مضطربش رو به دکتر داد

دیشب وقتی گریون خودش رو توی آغوش مرد انداخت و باهم صحبت کردند
به این نتیجه رسیدند که هر کدوم نیاز دوباره ای به مشاور دارند و زمانی که تهیونگ اسم خانم پارک رو آورد ، پسر کوچک تر مخالفت شدیدش رو اعلام کرد و در جواب سوال مرد که دلیل کارش رو می خواست گفت : اون باور های قدیمی تر رو داره و امکان داره حرف هامون رو به بابا بگه

و نتیجه این شد که آلفای اصیل یکی از بهترین روان شناس های سئول رو پیدا کرد و الان پسرک امگا رو به روی زن جوان نشسته بود

خانم کیم : من کیم هستم و امروز در خدمتتون هستم آقای جئون

و زمانی که جوابی از پسر نشنید ، بدون اینکه متعجب بشه ادامه داد : قبل از اینکه شروع کنیم
ممنون میشم دلیلی که تصمیم گرفتید به مشاوره مراجعه کنید رو بدونم
و چیزی که حتما نیاز هست بدونید اینه که تمام افراد نیاز به مشاوره دارن حالا با دلایلی مختلف
یکی برای استرس درسش ، یکی برای عدم اعتماد به نفسش ، یکی برای مشکلات توی خونه اش و سر کار و حتی یکی فقط برای تعریف روزمرگی ها و مشورت گرفتن پس امیدوارم که فکر های منفی راجب اومدن به اینجا نداشته باشید
پس می تونم دلیل اومدن شما رو بدونم ؟

پسرک دست های خیس شده از عرقش رو روی پاش کشید و با تند تند تکون دادن کفشش به سختی جواب داد : من ، یعنی ما
من و تهیونگ ، یعنی تهیونگ جفتمه آمممم ما بچه دار شدیم ولی نخواستیم ؟ یعنی قرار نبود من باید قرص می خوردم ولی نخوردم ولی بچه دار شدم بعد ، بعد من نخواستم ولی تهیونگ خواست بعد ما دعوا کردیم بعد ، بعد نشد سقط کنیم بعد الانم ، الانم اومدم اینجا تا ، تا بگی چطوری دوستش داشته باشم

زن امگا نگاه کوتاهی به پای مراجعه کننده اش که از ابتدا در حال تکون خوردن بود انداخت و زمزمه کرد : متوجه ام
چون قراره زیاد باهم صحبت کنیم و تایم امروزمون هم برای آشنایی بیشتر هست آب رو به روتون هست حتما میل کنید باعث میشه گلوتون خشک نشه اگر هم نوشیدنی دیگه ای مد نظرتون هست بگید حتما

و وقتی پسر کم سن و سال دست های لرزونش رو برای نوشیدن آب جلو برد و لیوان پری از آب رو نوشید ، نفس عمیقی کشید و با یادداشت کردن جمله ای توی برگه اش ادامه داد : پس تا جایی که من متوجه شدم شما با جفتتون ناخواسته بچه دار شدید و نتونستید هم سقط بکنید و الان درگیر مشکلاتی شدید

خانم کیم : می تونم قبل از اینکه وارد جزئیات ماجرا بشم بپرسم که دلیلی که می خواستید بچه رو سقط بکنید چی بود ؟ مشکلات مالی یا عدم آمادگی ؟ یا دلایل دیگه ای بود ؟
اگر میشه برام توضیح بدید برام

Stubborn Omega _ Vkook Where stories live. Discover now