Chapter 46

258 39 10
                                    

-یه بند جدید به قرار داد اضافه شده گفتم شاید بخوای بدونی
نیثن رو به کهلانی گفت

-اون چیه؟
کهلانی گفت و یه کام عمیق از سیگارش گرفت

-اگه طرف دوم قرارداد تا اخرش کارشو درست انجام بده  طرف اول قرارداد موظفه دارک شناسایی ثبت شده براش تهیه کنه

به محض اینکه اینو شنید با دود سیگارش خفه شد و به سرفه افتاد

-چ..چی؟

نیثن شونه هاشو بالا انداخت
-زین اینطوری خواسته کارت شناسایی پاسپورت و اینجور چیزا رو خیلی وقته آماده کرده

-تازه شد یه قرارداد دو سر منفعت
پوزخندی زد و و دوباره از سیگارش کام گرفت

نیثن اونو از لباش بیرون کشید
-بس کن این دوروزه شدی مثل یه لوکوموتیو ذغالی

کهلانی با حرص اونو پس گرفت
-چی باعث میشه فکر کنی میتونی تو زندگیم دخالت کنی؟

-وظیفه ی انسانی...کمک کردن

-من کمک نمیخوام دکی تو هم بهتره سرت تو لاک خودت باشه
و راهشو کشید تا بره اما با صدای نیثن متوقف شد

-میخوای یه عوضی مثل زین بشی؟

-چی؟
کهلانی برگشت

-آدما قدرت تطبیق خودشونو با شرایط دارن اما درد چیزیه که بهش عادت نمیکنن
درد برای هیچکس عادی نمیشه تو میتونی به گرما و سرما عادت کنی اما به درد نه

-شاید باید ذهنیتتو عوض کنی چون وقتی آدم چند بار بهش چاقو بخوره دیگه بار آخر به اندازه ی بار اول درد نداره

-اگه به یه نقطه مدام چاقو بزنی اره
نیثن تایید کرد:ولی درد وجود داره و تو هم داری حسش میکنی

-اره...ولی اشتباه فهمیدی من درد نمیکشم...حداقل نه تنهایی

-میخوای ازش انتقام بگیری؟

-نه بهتر از اون؛ میخوام یه عوضی بشم همون چیزیکه اون هست

-پس باید بهت بگم داری راهو اشتباه میری

-چطور؟

-زین اینطوریه چون قلبی نداره تو یه قلب تپنده تو سینه ات داری و با اون قلب هرگز نمیتونی مثل اون بشی

کهلانی با حرکت سر تایید کرد

-ولی اون قلب داره من دیدمش و قراره با همون بکشمش
اینو با نیشخند تو ذهنش گفت
#########
(این قسمت تعاملی از گذشته ی زین و حال کهلانیه)

کهلانی یه بار دیگه تو آینه به خودش نگاه کرد تا از آرایشش مطمئن شه و شیشه ی عطرشو برداشت و به خودش عطر زد

-خطرناک بنظر میای

کهلانی از تو آینه نیثن رو دید که به چهارچوب در تکیه داده و دستاش تو جیباشن

LuvWarWhere stories live. Discover now