نمیدانم میتوانم یا نمیتوانم
که آخر پنجه بکشم
به دیوار های آهنین قفس هایی که احاطه ام کرده اند
فریاد هایم طنین افکنند.
غرش هایم رعدآسا
اما همچنان مانده ام که چگونه خود را رها کنم
از آن دنیا ی غران بیرون که سمی ست.
سمی از جنس نا مهربانی و ناشکری
سمی از جنس بی احساسی و همدلی نکردن
درد تا مغز استخوانم نفوذ کرده است؛
نمیدانم میتوانم یا نمیتوانم...
![](https://img.wattpad.com/cover/120259715-288-k323089.jpg)
YOU ARE READING
Mind Of Mine
PoetryCover by: @Talaalo Best rank: #1 in poetry دیوار زندگیم خاکستری بود ولی الان دیگه رنگ شده...