39. Scared to death

1.7K 298 135
                                    

نگاه عصبی به هری که بی وقفه طول و عرض اتاق رو طی میکرد انداخت و دستی به موهاش کشید

- میشه یه جا بشینی؟؟ دیوونم کردی!

هری دستش رو عصبی توی موهاش کشید .. فاصله ای با گریه کردن نداشت

هری : حالا چیکار کنم؟؟ خدایا اون دو تا هیولا من رو میکشن!!

کرولاین چشم هاش رو توی حدقه چرخوند و دوباره نفس کشیدن زین رو چک کرد

لاین : جیزز هری! فعلا که حالش خوبه .. زنگ بزن به لویی یا لیام تا بیان ببینیم چی باید بکنیم

هری : دیوونه شدی؟؟؟ دوست داری برادرت بمیره؟؟ حتی فکرشم نکن به اون ها زنگ بزنم

لاین نفسش رو حرصی بیرون داد و روی مبل ولو شد

لاین : داری شلوغش میکنی! بدترین اتفاقی که ممکنه بیوفته چیه مگه؟؟

هری : اوه نمیدونم .. ممکنه من رو به هشتاد تیکه مساوی تقسیم کنن .. یا شاید سرم رو از گردنم جدا کنن ! البته زنده زنده سوزوندنم هم جزو گزینه هاست..

لاین از جاش بلند شد و به سمت هری رفت .. بهتر از هر کسی میدونست که وقتی هری ترسیده و آشفته بدترین هری موجوده!

تند تند حرف زدن و ایراد گرفتن های الکیش رو میشد تحمل کرد ولی راه رفتن های بی توقف و سناریو های مزخرفش رو واقعا نمیشد تحمل کرد

لاین : آروم باش هز .. فعلا که حالش خوبه!

هری نگاهی به زین که آروم خوابیده بود انداخت و سری تکون داد .. کی باورش میشد یک ساعت پیش این آدم سعی داشته خودش رو بکشه؟؟

لاین : البته فکر کنم بهتر باشه برسونیمش بیمارستان!

هری که تازه آروم گرفته بود وحشت زده به کرولاین و بعد به زین نگاه کرد

لاین : هی هی آروم باش .. فقط برای اطمینان میگم .. هوم؟

هری : فاک من خیلی احمقم! اصن فکرشم نمیکردم این اتفاق بیوفته .. یعنی اصن چطور تونسته؟؟ هان؟ من حتی نمیتونم نفسم رو برای ده ثانیه نگه دارم! نگاه کن

هری با دستش به خودش اشاره کرد قبل از اینکه با دستش دماغ و دهنش رو بگیره و نفس نکشه!

لاین سرش رو به نشانه ی تاسف تکون داد و از جاش بلند شد ..کتش رو پوشید و کیف دستیش رو برداشت

لاین : هری ! هی .. فاک یو

هری با هین بلندی دستش رو از جلوی دهنش برداشت و چند تا نفس عمیق کشید ..

هری : گاد این کار خیلی سخته! واقعا چه طور تونست؟

لاین کت هری رو به سمتش پرت کرد و به سمت در رفت

لاین : زود باش راه بیوفت .. همین الانش هم کلی وقت رو از دست دادی

هری کتش رو پوشید و پشت سر لاین راه افتاد .. هنوز چند قدم هم نرفته بودن که لاین ایستاد و به عقب برگشت

ps, I love You |Z.M| • |L.S|Where stories live. Discover now