سلام grasshopers
_کسی که مشتاق کشیدن وید هست😐✌_چطورین؟
میتونم بگم که حالا وارد قسمتای خوب داستان میشیم
میبینین
_چاخان میکنه، از پارت بعدی خوبه😂_قصد دارم که روز تولدم برم ملفیسنت رو ببینم، فیلم قشنگیه. من عاشقشم. آنجلینا جولی خیلییی زیباس و حدس میزنم بازیگر نقش ارورا هم خیلی زیبا باشه
_جدای از اینکه به ما ربطی نداره، ولی فیلم قشنگیه، خودم از انجلینا جولی خوشم نمیاد ولی فیلمه معرکهس👌_.......
خدای من بخاطر این (یک کا شدن داستان) عاشقتونم، شماها شگفتانگیزینبهرحال امیدوارم خوشتون بیاد
لذت ببرین!
_فکر کنم اینا تیکه کلامشه؛ مثلا طرف میاد ازش میپرسه اسمت چیه، نویسندهه برمیگرده میگه 'امیدوارم خوشتون بیادِ لذت ببرین' بصورت اسم و فامیلی بخونین😐😂_هری میدونست که اون روز، یه چیزی کم بود. حسش میکرد، ولی نمیدونست چیه. یه چیزی امروز داشت اتفاق میوفتاد، پسر فقط امیدوار بود بتونه به مدرسه بره قبل از اینکه اتفاق بیوفته...حالا هر چی که هست.
اون به طرف مدرسه قدم برداشت، همراه نایل و پری مثل هرروز، فورا هم سرِ پر از موهای نرم لویی رو دید.
لویی چرخید و به هری لبخند زد و براش دست تکون داد. هری هم متقابلا بایبای کرد و خب، لبخند هم زد. قلبش از دیدن آلفای زیبا، سریعتر میکوبید.
"سلام، هری! خوشحالم که میبینمت!" لویی از همونجایی که ایستاده بود، صدا زد و جلوی سهنفرشون پرید.
"البته که هری فردِ محبوبشه" پری گفت، چشماشو با سرگرمی چرخوند و یه پس گردنی از لویی دریافت کرد "هِی!"
در یک آن، برقِ لبخند مغرورانهی غلیظی رو صورت لویی شکل گرفت و دختر آه کشید و سرشو تکون داد.
"تو غیر ممکنی!" دختر اظهار داشت.
_خودمم نفهمیدم؛ عینا همینو نوشته بود_لویی شونه بالا انداخت و با ابروهای بالا رفته، بهش لبخند زد که یعنی 'توقع چیز دیگهای رو ازم داشتی؟'
هری تنها به آلفای خوشگل لبخند زد و چشماشو بست تا بار دیگه رایحهشو نفس بکشه. پسر تا همین الانشم بهش معتاد شده و میخواد هر روز، هر زمان که میتونه، بوش کنه. اون فقط میخوادش.
چشماشو گشود و دوباره حسرت خورد و به پایین، کفشاش، نگاه کرد. فقط چرا باید بهش علاقهمند میشد؟ چرا از همون ابتدا به لویی نگفت که یه امگای پنهانه؟ هری زیادی احمقه.
"تو خوبی، هری؟" صدای لویی از افکارش بیرونش اورد.
هری سر تکون داد و لبخند کمی زد و در کنارش به سمت ساختمون و کلاس اولشون، هنر، که هری و لویی اونو با هم داشتن، قدم زد.
YOU ARE READING
Friends with complication (Completed)
Fanfictionچی میشه اگه هری و لویی به جای اینکه با هم باشن، عاشق همزادشون بشن؟ جایی که تاریخ بهم میریزه و هری، شیفته لوکاس تاملینسون میشه و لویی برای هرولد توییست جون میده فراتر از یه لری معمولی Larry × Hucas × Houis {پارت cast رو حتما ببینین} warnings : smut...