قطرات اب ولرم روی پوستت حرکت میکردن
و بدن لختت رو نوازش میکردن هیچ حسی لذت بخش تر از این نبود البته ب جز ی حس دیگه....
در اعماق افکارت فرو رفته بودی و اصلا حواست ب چیز دیگه ایی نبود ک ناگهان ۲ تا دست گرم رو دور خودت حس کردی عملا باید جیغ میکشیدی ولی در عوض خیلی ریز خندیدی...
سرش رو روی شونه ات گذاشت و با لب های گرمش گردنت رو بوسید.
لب هاش حتی از قطره های آب هم گرم تر بودن...
اون دستاش رو از کمرت ب سمت پاهات برد و وقتی ک دید تو حموم هم شرت پاته =_=
تعجب کرد و آروم اونو از پات دراورد.
تو ک کاملا زیر دوش آب بودی ب خاطر قطره های آب ک رو صورتت میریختن چشاتو بسته بودی...
هری برگردوندت و دستشو روی صورتت کشید و قطره های آب رو از رو صورتت پاک کرد تا بتونی چشاتو باز کنی سر انگشتاش ب خاطر گیتار زدن زبر شده بود چون اون خیلی سخت کار میکرد ^_^
چشماتو ک باز کردی دیدی ک موهای فرش ب خاطر خیس شدن تقریبا صاف شده بودن....
همون طور ک به سمت دیوار حموم میبردت لب هاشو روی لبات گذاشت و بوسیدت و بوستون هرچی بیشتر طول میکشید عمیق تر میشد وقتی ب دیوار چسبیدی اون تو رو محکم ب دیوار کبوند و کمی بالا بردت (ب دلیل اختلاف قد:) )
و یکدفعه خودش رو داخل تو کرد و تو فقط ب پشتش چنگ میزدی و صدایی ازت درنمیومد چون نمیخاستی ک فکر کنه ک داری اذیت میشی و کارشو متوقف کنه (ب خدا آبرو برام نموند )
وقتی باهم اومدید اون دوش آب رو بست و تو رو بقل کرد و از حموم بیرون برد و یک حوله برداشت و دورت پیچید تا سرما نخوری و رو تخت گذاشتت ، رفت سشوار رو اورد و موهات رو خشک کرد ;)
بعد لباساتو تنت کرد و کنارت دراز کشید اون دوست داشت ک مثل عروسکش باهات رفتار کنه (یعنی ازت نگهداری کنه و اینا....)
دستشو زیر سرت گذاشت و ب خودش چسبوندت ، پیشونیتو بوسید و برات اهنگ sweet creature رو خوند تا خوابت ببره.....
خب چطور بود؟ووت و کامنتم یادتون نره :)
بعدی کی باشه ؟
S.D
ČTEŠ
1D Book
Fanfikceاینجا همه چی میزارم... داستانای جذاب پسرا.... و کلا همه چی.... ههمون ی مشت دایرکشنر بدبختیم..... ک تا روزی ک زنده ایم چشم ب راه این ۵ تاییم:| پس این داستان رو بخونید بلکه غمتون کمتر شه.... لاو یو عال S.D