۲۳.هزار توی مورد علاقه ی گربه ها🐈

1.8K 277 322
                                    

هایی^^
خب کاوره کیوت فیک توسطatiiarmy درست شده.
و این بشر یکی از اصلی ترین دلیلایی بود که من به خودم اومدم و برگشتم واتپد.
خونم🥺
لاب یو مای داتر~♡

یونگی-

عاه خدایا حسی که یونگی داشت غیر قابل تصور بود‌.

لذت توی تمام رگ هاش جریان داشت و از شدت بالایه خوشی ای که تجربه میکرد لب هاش زیر دندون های صدف مانندش له شده بودن.

هومی گفت و چرخی زد.

عاه اون خیلی حس خوبی داشت.

گردنشو عقب داد و قوصی به کمرش داد.

اوه!

اشتباه نکنید کیودی پایز^^

یونگی جق نمیزد.

یا کسیم نمیکرد.

اون فقط-

خب میدونین اون فقط یونگی بود!

و یونگی ینی خواب!

اره اره یونگی فقط خواب بود همین :((

بعد از پارت بیاین مغزای کثیفتونو بشورم :[

حسی که از خوابیدن بین انبوهه بالشت های نرم و پتو های گرم دریافت میکرد غیر قابل توصیف و تصور و توضیح و-

اره در کل حس خوبی بود.

ناله ی ریزی کرد و لپ های سفیدشو به ملافه ی خنک مالوند و از شدت خوب بودن حسش اهی کشید.

درست که اون خوابیده بود،اما خوابیم که داشت میدید خیلی تاثیر مستقیمی توی شدت این لذت داشت!

یونگی داشت بهترین خواب زندگیشو میدید.

اون خواب میدید که خوابه!

چی بهتر از این؟🥺

و توی خوابش باز داشت خواب میدید که خوابه و تویه خواب خوابش هم خواب بود و توی خوابه خوابه خوابش هم خاب بود و تویه خابه-

خب عنش دراومد بسه.

کجا بودم؟

خلاصه داشتم میگفتم.

اره خلاصه یونگی توی هزار تویی از خواب ها گیر افتاده بود.

خب هی کامان!

اون یه گربه بود و این برای یه گربه ی سفید و کیوت کاملا عادی بود!

ʚ𝙈𝙮 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙨𝙩𝙧𝙖𝙬𝙗𝙚𝙧𝙧𝙮ɞWhere stories live. Discover now