•Ch.1:Pulsion•

2.4K 221 511
                                    

قسمت اول:رنج

                                       - -"ا/ت!" پسري كه پشت من نشسته اسممو واضح زمزمه ميكنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

                                       - -
"ا/ت!" پسري كه پشت من نشسته اسممو واضح زمزمه ميكنه.داشتم خواسته هاش رو ناديده ميگرفتم ، نميخواستم وقتي امتحان رياضيم رو حل ميكردم بهش توجه كنم اونم وقتي كه معلم نزديكم بود، سرش با كتابش گرم بود.

داشت به صندليم ضربه ميزد ، آه عميقي كشيدم و به پشتم برگشتم دهنمو باز كردم تا ناراحتيم رو بهش بفهمونم و بهش خيره شدم.

"ماشين حسابت رو بهم بده." پسر بلوند با ته صداش ازم خواست، سرش رو پايين تر از شونش نگه داشته بود. اگه اون فكر ميكنه اينطوري چيزي عوض ميشه و معلم نميبينتش،سخت در اشتباهه.

"لعنت به تو." دوباره روي ورقم تمركز كردم،مدادم رو بين انگشتام بازي ميدادم. "آشغال كوچولو."-_-

واي خدا.وقتي اين ترم تموم بشه اين مرد رو كتك ميزنم.

چشام رو بين حروف و اعداد مختلفي كه تو ورقه نوشته شده بودن چرخوندم، ولي چرا جوري به نظر ميرسه كه من قبلاً اينارو ياد نگرفتم؟ هيچي نميفهمم.

سعي ميكنم مغزم رو به كار بندازم ولي در عوض، سرم رو به سمت صداي در زدن كسي ميچرخونم.
بهم نگين كه همونيه كه فكر ميكنم.

"بيا تو" آقاي پرفسور به فرد ناشناس پشت در اعلام ميكنه. آروم آروم ،در باز ميشه و فرد ناشناس ديده ميشه.

وارد كلاس ميشه و لعنتي! كسي نيست ميخواستم ببينمش.

بغل دستي من.يه پسر قدبلند و خوش هيكل، آروم و زرنگ كسي كه فقط وقتي به چيزي نياز داره باهام حرف ميزنه.از چيزي كه تا حالا فهميدم به نظر ميرسه كه دوست زيادي نداره و ترجيح ميده يه گوشه كز كنه،و وقتي وقتشو داره با بازي هاي گوشيش بازي كنه.

يه چيزي راجع بهش عجيبه، بعضي وقتا تو حال خوبشه ولي تو يه چشم بهم زدن،مث ديوونه ها عصباني ميشه و ناپديد ميشه .

بعد از عذر خواهي كردن بخاطر ديرموندنش كاري كه هر روز انجام ميده، اومد سمت من.كيف مدرسشو رو زمين كنار نميكت ميزاره و رو صندلي ميشينه،درست كنار من.

"سي دقيقه وقت داري ، نه بيشتر، فقط ميتوني ماشين حسابت رو داشته باشي، جامدادي و وسايلت رو پايين ميزت بزار" معلم با لحن مجاب كنندش اينا رو به پسر گفت بدون اينكه چشمش رو از كتابش بگيره.

THIRSTY | JJK(translation ver)Where stories live. Discover now