تشخیص داستان خوب🧐

1.4K 225 173
                                    

خب بعد از تمام نقدهایی که کردیم و کلیشه هایی که گفتیم(گاهی من گاهی شما) سوال پیش میاد اگه اون داستان ها با اون ویژگی ها خوب نیستن پس داستان خوب حقیقتا چیه؟

خب این جا یه ضرب المثلی هست که میگه: ادب از که آموختی؟ از بی ادبان!

میشه گفت ویژگی های بدی که از داستان ها گفتم خودش می تونه نشون بده که چه داستان هایی نخونیم و اگه ما بفهمیم چه چیزایی رو نباید وقت بذاریم روشون، متوجه میشیم که در عوض چه چیزایی ارزش وقت ما رو دارن.

ولی خب تصمیم دارم از این به بعد ویژگی های داستان های خوب رو بگم که:

✔هم خواننده ها بتونن با این روش هایی که میگم داستان های خوبی رو پیدا کنن.
✔هم راهنمایی باشه واسه نویسنده ها که چطوری بهتر بنویسن.

چون به نظرم خیلی از کلیشه ها حرف زدن خودش یه کلیشه ست!
پس بریم که داشته باشیم!

چه جوری از ویژگی های ظاهری یه داستان بفهمیم خوبه یا نه؟

قدم⚀) کاور داستان:
کاور داستان ممکنه خیلیا رو از داستان جذب یا دفع کنه. پس نویسنده ی عزیز! اگه به داستانت اطمینان داری که خوبه یه کاور خوب و جذاب براش انتخاب کن چون متاسفانه مردم عقلشون به چشمشونه!(اگه هم توی درست کردن کاور خوب مشکل داری بیا به خودم بگو با کمال میل کمکت می کنم به شرطی که واسه فنفیک نباشه البته!)

خواننده ی عزیز! کاور همیشه گویای ماجرا نیست. می دونم نقش بزرگی رو ایفا می کنه ولی بیاید قبول کنیم که قضاوت کردن یه داستان از روی کاورش هم کار جالبی نیست!
چه بسیار داستان های خوبی رو که به خاطر خیلی جذاب نبودن کاورش از دست دادید تا الان!

قدم⚁)کاپل پرست نباشیم!:
ای نویسنده های دلسوز و دانا!
صرفا به خاطر بالا بردن آمار داستانتون اسم چارتا کاپل نچسبونید ته خلاصه هاتون!
ای خواننده های باهوش و داناتر!
صرفا به خاطر اینکه کاپل مورد علاقه تون توی یه داستانه هر مزخرفی رو نخونید!

قدم⚂)خلاصه داستان:
اگه کاور جذبت نکرد، یه نگاهی به خلاصه ی داستان بنداز شاید اصلا موضوعش چیزی باشه که به دلت بشینه.
نویسنده عزیز! اگه کاور خوبی نتونستی درست کنی حداقل خلاصه خوبی از داستانت ارائه بده. این دیگه واقعا وابسته به قلمته.

قدم⚃)خوندن مقدمه و چند پارت اولیه:
خواننده ی گرامی! خلاصه داستان معیار خوبی واسه سنجش قلم یه نویسنده ست. ولی تا حالا به این فکر کردی که ممکنه خیلیا خلاصه هاشونو از شبکه های اجتماعی کپی کرده باشن؟

مثلا یه دیالوگ خفن نوشتن که تو برگات می ریزه و میگی وای چه خفن! حالا در صورتی که شاید اون دیالوگ اصلا در طول داستان هرگز هم بیان نشه و شاید از جایی کپی شده باشه!
پس می خوام بگم اگه یه خلاصه اورجینالی که نوشته ی خود نویسنده ست به اندازه خلاصه های فیک جذاب نبود، یه فرصت دیگه برای داستان قائل شو و چند پارت اولیه رو بخون.

🔘خب! توی چند پارت اولیه از کجا بفهمیم داستان خوبه یا نه؟

حقیقتش اینه که نمیشه کامل گفت توی چند پارت اولیه میشه داستان رو قضاوت کرد یا نه.
توی پارت های اول می تونی قلم نویسنده رو ارزیابی کنی. اگه از من می پرسی میگم اگه قلم نویسنده خوب بود ولی مطمئن نبودی که داستانش می تونه جذاب باشه یا نه، به خوندن ادامه بده.

چون در اون صورت حتی اگه داستان رو تا آخر بخونی و بازم نتونه انتظارت رو برآورده کنه، هیچی رو از دست ندادی!
حداقلش اینه که نوشته ای خوندی که قلم قوی و خوبی داشته و همون قلم خوب ناخودآگاه ذهنت رو تربیت می کنه و پرورش میده که خوب بنویسی.
یا دیگه کمِ کمش اینه که از قلم خوبش لذت می بری.

🚫ولی اگه دیدی داستان خوبه ولی قلم نویسنده داغونه یا چندان هم چنگی به دل نمی زنه، با قاطعیت فرار کن!🤐
این جور داستانا داستان نیستن، گردابن.
فقط تو رو مجبور می کنن هی بخونی و بخونی و بخونی و حتی با اینکه متنفری ازش نتونی از خوندنش دست برداری!
آخرشم به خودت لعنت می فرستی که این چی بود من خوندم؟!😨
قشششنگ واسه خودم پیش اومده ها!😑

خب این چهارتا قدم، چهار گام اصلی بود که مربوط به ویژگی هایی می شد که در نگاه اول از داستان ها می بینیم. شما چیز دیگه ای به ذهنتون می رسه؟

🚫🚫🚫🚫🚫توجه توجه🚫🚫🚫🚫🚫

من می خوام داستان هایی رو که خوبن و فنفیک نیستن رو در پارت های انتهایی این داستان معرفی کنم. پس اگه دوست دارید داستانتون معرفی بشه، لینکش رو برام بفرستید تا بررسی ش کنم و بعد هم معرفی بشن.❤

بنا به درخواستتون برای طولانی تر شدن پارت ها سعی کردم بیش تر بنویسم.
پذیرا انتقادها و پیشنهاداتون هستم💗

کلیشه نخوانیم! کلیشه ننویسیم! Where stories live. Discover now