زیر دریا.

1.1K 240 286
                                    

Music track_ mermaid/skott(male version)
[موزیک همراه با ترجمه داخل چنل هست]

*پارت طولانیه ووت یادتون نره*

"Part twenty three"

چند روزی از اومدن ماریا میگذشت و اونها به معنای واقعی کلمه خوش گذرونده بودن. برایان خوشحال تر از همیشه بود و آلویرا هم مدت بیشتری رو با لیام میگذروند، چون ماریا پیش لاورا-مامان الویرا- میموند تا اون دختر بتونه ازاد باشه.
که البته لیام هم فاصله ی حداکثرش رو با اون زن حفط کرده بود بعد از اولین و اخرین بار اصلا قصد دیدنش رو نداشت!

ماریا اجازه نمیداد لیام اون فضای تنهایی که داشت رو دوباره حس کنه و حالا لیام برای اولین بار صبح روز تعطیل تو ساحل پر هیاهوی اتلانتا افتاب میگرفت.

نگاهش رو بدن های پرجنبش الویرا و مادرش میچرخید..اون ها با گروهی از بچه ها والیبال ساحلی بازی میکردن؛ که لیام هم مثل هربار ترجیح داده بود تنها تماشاگر باشه.
آلویرا با تمام وجودش بازی میکرد و این باعث شده بود بدن برزنش با وجود عرق حتی بیشتر از قبل بدرخشه.
پس لیام با گوشیش چندتایی عکس از اون گرفته بود تا بهش بگه بعدا اونارو برای نایل بفرسته...که صرفا برای اذیتش کردنش بود.
بعد از چند راند بازی تیم ماریا برنده شده بود و حالا اون خوشحال خودشو پیش شوهرش پرتاب کرد تا به بیکن هایی که سرخ میکرد ناخونک بزنه و به این ترتیب الویرا هم کنار لیام دراز کش شد.

آل_ راز جاودانگی مامانت چیه مرد؟ حتی منم نمیتونم اونقدر بدوام.

الویرا بی جون زمزمه کرد و بعد بطری ابش رو سر کشید.
لیام سرشو تکون داد و با دهن بسته خندید، حقیقتا خودش هم نمیدونست اون این همه انرژی رو از کجا میاره.

لی_"اینجا رو ببین خوشگله"

لیام با لحنی که برای آلویرا تازه بود زمزمه کرد و باعث شد اون دختر فورا سرش رو بالا بیاره. نگاهش روی صفحه ی موبایل لیام ثابت مونده. تصاویر زیادی از خودش وقتی به توپ ضربه میزد یا میدوید روی اسکرین گوشی نمایان بود_ هاه! این خوشگلترین دختریه که دیدم..اون کیه؟

لی_" خفه شو مسخره...درواقع داشتم فکر میکردم باید اینارو برای نایل بفرستی"

الویرا با بیخیالی شونه ای بالا انداخت..نیازی به این کار ها نبود نایل همین الانش هم راجع به هیکل آلویرا به خوبی میدونست_ من نمیخوام اغفالش کنم لیم.‌‌..ولی فکر کنم تو به چندتا عکس نود نیاز داشته باشی از اونجایی که تصمیم داری باکره دنیارو ترک کنی..

اون گفت و نیشخندی زد و باعث شد لبخند و برق شرارت لیام خاموش بشه..ایده ی اذیت کردن اون دختر هیچوقت درست نبود‌‌. در هرحال اونی که در نهایت خاموش میموند لیام بود. ضربه ی محکمی به سرش زد چشماشو براش ریز کرد_ تو مریضی اینو جدی میگم..حتی نمیدونم چرا تو تنها دوستمی.

THE OCEAN MYSTERY  /ziam/Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt