Jungkook
وارد اتاقش شدم تا صداشون کنم برای ناهار که دیدم جیمین تو اتاق نیست به هوسوک نگاه کردم
-نمیاین برای ناهار
-باشه الان میام
نمیخواستم بپرسم جیمین کجاست که صدای زمزمه هایی از دستشویی تو اتاق شنیدم
-مینی داره گریه میکنه؟
هوسوک نگام کرد:احتمالا این روزا حالش خیلی خوب نیست
خواستم برم سمت دستشویی که با حرف هوسوک ایستادم
-ته پیششه
-مشکلی بینشون پیش اومده؟
-نه فقط دارن حرف میزنن
-تو دستشویی؟
هوپی لبخند زد:جیمینی فقط رفت بره دستشویی ته پریده داخل
همون لحظه در دستشویی باز شد ته اومد بیرون در و بست نگام کرد:ناهار حاضره؟
-تو قرار بود بیای بیدارشدن کنی خودت موندگار شدی
-جیمین بیدار نمیشد
دستش و دور شونم انداخت و باهم از اتاق اومدیم بیرون
-مینی خوبه؟
-اره
-داشت گریه میکرد
-گریه چرا؟
-نمیدونم تو پیشش بودی
-نه گریه نمیکرد فقط داشتیم حرف میزدیم
-شما در مورد چی حرف میزنید که هیچوقت تموم نمیشه
-از رو فضولی این و پرسیدی یا حسودی؟
-من بهت حسودی نمیکنم
خندید وارد اشپزخونه شدیم ازم جدا شد رو صندلیش نشست
-ام وی کی بیرون میاد؟
یونگی:احتمالا نزدیک غروب
نامجون:هوسوک و جیمین کجان
هوسوک: سلام
مینی:سلام
یونگی:امروز لایو داریم
مینی کنارم نشست:سلام کردم
تا همه جواب سلامش و ندادن اخمای کیوتش باز نشد واقعا خوردنی ترین موجودی بود که میشد به چشم دید نگاه خیره ام و ازش گرفتم براش قهوه گذاشتم
-کسی ام وی نهایی و دیده؟
جین:من دیدمش خیلی خوشتیپم توش
یونگی: پس نشون میده اصلا ندیدیش
همه به حرف یونگی خندیدن
جین هیونگ:یااااا یونگیااااا من ورلد واید هندسام گروهم
نامجون:بله اقای ورلد واید هندسام
وسط حرف زدنمون بود که گوشی مینی زنگ خورد چون بین خودم و خودش رو میز بود اسم تمین و رو صفحه دیدم گوشیش و برداشت از رو میز بلند شد رفت سمت اتاقش
DU LIEST GERADE
IDOL (kookmin)
Fanfiction◀کامل شده▶ کاپل:کوکمین(جیکوک) ژانر:عاشقانه_ریل لایف_کمدی زندگی روزمره گروه پشت دوربین و دردسرای رابطه های پنهانی