IDOL (kookmin)

41

با خنده خودم و رو پای جین انداختم با دست به نامجون اشاره کردم

-خیلی خیلی.......

از شدت خنده نمیتونستیم حرف بزنیم هممون از خنده یه جایی پهت شده بود خود نامجون هیونگ هم نمیتونست نخنده به ویدیو با دقت نگاه کرد

-باورم نمیشه همچین استایل زشتی داشتم

صاف نشستم جین هیونگ هنوز میخندید وقتی میخندید نمیشد خنده اش و قطع کرد ناخوداگاه از خنده هاش خندم گرفت

تهیونگ:هیونگ واقعا استایل ضایعی داشتی

نامجون دست جین هیونگ و همونطور که میخندید سمت خودش کشید تا کنارش بشینه جین که بلند شد سرم و رو مبل پرت کرد با خنده درست نشستم ته ته بهم چسبید

یونگی:استایل هممون بشدت بد به نظر میاد

به تی وی اشاره کردم کوک از جایی که نشسته بود اومد سمت دیگه ام نشست رو مبل چرخیدم و پاهام و رو پاش انداختم و بقیه بدنم و رو ته ته پهن کردم پشت سرم از اون سمت رو مبل قرار گرفت همونطوری به تی وی که همه چیز الان برای برعکس بود نگاه کردم با دست بهش اشاره کردم
با پام به ران کوک ضربه زدم:خیلی کوچولو بودییی

جین:اون هم قد تو بود مینی

ته خم شد تو صورتم زمزمه کرد:اون بزرگ شد تو همینقدری مونده حالا حتی داره به فاکت میده

با دستم به شکمش ضربه ارومی زدم

-خفه شو

خندید زبونش و برام در اورد بهش اهمیت ندادم به شکم رو پاش چرخیدم پام و رو کوک گذاشتم که پام به دیکش خورد چشمام گرد شد برگشتم نگاش کردم سرش و به معنی تاسف برام تکون داد شونه بالا انداختم

به ویدیو نگاه کردم تیکه هایی از ویدیو که همه اش دور و بر کوک بودم ولی بهم اهمیت نمیداد واقعا اعصابم و بهم میریخت شاید اون موقع حسم بهش حسی نبود که الان داشتم ولی اون موقع هم تمام حرکاتم از دوست داشتنش بود جوری که با تهیونگ بودم میخواستم باشم ولی اون همیشه ازم دور میشد

هوسوک:جیمین اون روزا واقعا ناراحت میشد

دست ته ته تو موهام رفت:همیشه غرغر میکرد که چرا کوک باهاش اینجوری میکنه

کوک:خب.....(نفس عمیقی کشید نیشخند رو لبم نشست به کارم ادامه دادم)خب من خیلی بچه بود از مینی خجالت میکشیدم

با حرص با انگشتام که تاحالا با شیطنت رو دیکش و نوازش میکردم به دیکش فشار اوردم بهش چشم غره رفتم

-پس چرا از بقیه خجالت نمیکشیدی؟

کوک با درد چشاش و بست و با سیلی محکمی که به باسنم زد تو جام پریدم دستم و رو باسنم گذاشتم همه شوکه نگامون کردن