22

4.5K 538 23
                                    


-برم دوش بگیرم

دستش و از چونم جدا کردم دورش زدم و وارد اتاقم شدم هوپی رو تختش بود

هوپی:گفتم زیاده روی نکنین

-نکردیم

-از ته مشخصه

خندیدم:اون دیوونه شد رو خودش خالیش کرد میخواست سکسی باشه

هوپی هم خندید

وارد حموم شدم و تا دوش بگیرم بعدش با حوله دور کمرم اومدم بیرون

هوپی:اینو گوش کن

به اهنگی که پخش میشد گوش دادم یه ابروم پرید بالا مشغول تکون دادن سرم با ریتم شدم رو تخت نشستم

(اهنگ مایک دراپ و تصکر کنید پایین هم ویدیوش و گذاشتم اهنگ خیلی خیلی خفنیه😎)

با پام رو زمین ضرب گرفتم زیادی اهنگ خفنیه به هوپی نگاه کردم اونم با اهنگه زیادی داشت حال میکرد

در اتاق باز شد کوک پیداش شد نگاش کردم دستم و رو دماغم گذاشتم بهش اشاره کردم گوش کنه انقدر اهنگ خفنی بود که به مغز و استخون کوک هم بشینه مشغول انجام یه سری حرکات ترکیبی شد برای اهنگ شد وسط اتاق هوسوک هیونگ هم بهش اضافه شد با تموم شدن اهنک از حرکت ایستادن به هوسوک نگاه کردم

-ریتمش و دوست دارم با کارای قبلی فرق میکنه

هوسوک:میخوام رو متنش همکاری کنم حس میکنم یه چیزایی براش دارم

کوک:به نظرم خیلی خفنه

به کوک نگاه کرد:اره وقتی دیروز شنیدمش خیلی ازش خوشم اومد به مونی هم گفتم

کوک نگام کرد:خوبی؟

-اهوم

-این دگ چه کاری بود؟

هوپی خندید:ته خیلی خوب بود اصلا تو این فضا نبود

جیمین:اون خیلی ظرفیتش پایینه

کوک:اون دیوونه است الان مثل یه خرس رو تخت بیهوش افتاده

-فکر نکنم ته ته حالش زیاد خوب باشه

کوک:چرا؟

-حس میکنم مثل همیشه نیست

کوک:همیشه هم مثل الان دیوونه و عجیب بود

به هوسوک نگاه کردم:تو چیزی متوجه نشدی هیونگ؟

نگاش و از لب تاپش برداشت:نه بهش فکر نکن ته عجیب غریبه یه مدت دگ درست میشه

کوک به گردنم نگاه کرد:به خاطر اینا میگی عجیبه؟

به گردنم که احتمالا جای بوسه ته روش بود دست کشیدم:نه اون که عادتشه تو مستی به همه بچسبه اون خیل چیزا و داره ازم پنهون میکنه

هوسوک:ته ته ؟مطمئنی؟

-اره

کوک:اون همیشه همینه بهت میگه ولی دیر میگه زیاد بهش فکر نکن استراحت کن هیونگ توام انقدر کار نکن فردا بیدار شی چشات قرمز میشه

-توهم برو بخواب معلومه خسته ای

از کنارم بلند شد خم شد پیشونیم و بوسید که ارامش عجیبی تو فکر و ذهن و بدنم وارد کرد:شبت به خیر جوجه

بهش لبخند زدم از اتاق رفت بیرون به پشت رو تخت افتادم که خنده هوسوک بلند شد

-فشارت افتاد؟

-هیونگ

دوباره خندید بلند شدم شلوارکم و پوشیدم و تو تختم پریدم خیلی خیلی دردم کمتر شده بود این خوب بود










نیمچه نویسنده:

خب تو این پارت اتفاق خاصی نمیوفتاد ولی پارت های بعدی جذابه قراره یه اتفاق ناراحت کننده برای جامعه کیپاپ بیوفته😂😂😂

محدود کسایی که میخونین و کامنت میزارین نظرتون در مورد مثلث عشقی چیه؟
ازش خوشتون میاد یا از داستان نا امید میشین؟
من خودم یه مقدار هیجان تو داستان میخوام😂
میتونین حدس بزنین بین چه کسایی قراره مثلث عشقی به وجود بیاد؟؟؟؟(یا دلتون میخواد مثلث عشقی بین چه کسایی ببینین؟)😎😎😎

IDOL (kookmin)Onde histórias criam vida. Descubra agora