V=)
=ته...اهه اسمت خیلی سخته همون وی صدات میکنم.. وی من به کوکم گفدم ک کار جدیدم چطوره و الان میخوام...
_منم بهت گفدم قبول نمیکنم
=باید ته نظر بده نه تو
%جونگ کوک احترام بزار
بعد از حرف خانم جئون ی بروشور جلوم قرار گرفت با باز کردنش حس کردم پوستر های توی گی بار و میبینم دقیقا دقیقا هیچ لباسی تن طرف نبود فقط در حد ی تور بود
به کوک نگا کردم ک با عصبانیت زل زده بود ب من چرا؟؟؟، من ک کاری نکردم+در شان من نی همچین لباسایی بپوشم
=شوخی میکنی دیگ ها ها ها ته اینا مده شبیه باکره ها رفتار نکن
_گمشو بیرون لاشی کصکش
%جئون جونگ کوک
با تعجب ب دعوای دو مرد رو به روم نگا کردم ک هنوز نمیدونسم دلیلش چیه
و بعدش جان بود ک از اتاق جلسه شوت شد بیرون
%جئون...
_خفه شو مامان
%داری با من اینطوری....
_اارررههه اره دهنتو ببند خستم کردی
%برو بیرون تهیونگ
_ب تو هیچ ربطی نداره تهیونگ کجاس
%جونگ کوک مراقب عواقب کارت هستی؟؟؟
_تهیونگ مال منه و من نه ب تو نه ب اون بی ناموس اجازه نمیدم کسی ک مال منه رو ب نمایش بزارین
_میتونی خودت امتحانشون کنی
%تو داری میگی مادرت همچین لباسایی بپوشه؟؟؟؟؟؟
_پس میگی همسرم بپوشه؟؟؟
%جونگ....
_برو بیرون
%پشیمون میشی من مطمئنم
هنوز تو شوک حرفای اولشون بودم ک با حرفای اخرشون کلن سکته زدم الان با من بود؟؟
بگین ک شماعم شنیدین+کوک
_فقط بغلم کن...
°°°°°°°°
°°°°°
°°
Youngهمینطوری ک از خستگی داشدم میمردم پشت سر جیمین مث کش کشیده میشدم تا آقا چیزایی ک میخواد و بخره و نمیدونم چرا باهاش اومدم اصن
_کدوم بهتره
+فرقی نداره
_مین یونگی این برای تهیونگه و تو خوب میشناسیش پس مثل پسر خوب جواب بده کدوم بهتره
+بنفشه
_اووکیی
و ازین ب مغازه ب اون مغازه ازین جای شلوغ ب اون جای شلوغ
+بسه جیمین حالم داره بهم میخوره دیگه
_پس شماها تو مره چ غلطی میکنین چطوری میتونی خرید نکنی
+اااهههه
_انگار واقعا حالت بده بیا بریم تو این کافه
اونقدم حالم بد نبود اما برای این ک منصرفش کنم دسمو انداختم دور گردنش وزنمم انداختم روش
_داری نگرانم میکنی میخوای بریم بیمارستان؟؟؟
+هووممم
_بشین تا برات ی چیزی بگیرم حتما فشارت افتاده
سمو گذاشتم لبه صندلی تا نفسم جا بیاد
از جاهای شلوغ متنفرم و چ بدتر ک مث کش باید پشت یه جوجه شیطون کشیده بشم
صب کن ببینم... داری چ غلطی میکنی مین یونگی؟؟؟؟ تو چند وقت دیگ نامزدیته و هنوز روی کراش بچگیت کراش داری؟؟؟؟؟؟ واقعا ک_اینارو میخوری؟؟؟؟
ب دسای کوچولوش نگا کردم ک پر نقلات و شیرینی و ابمیوه بود
+بشین حالم خوبه
_بخور ک اگ حالت خوب نشد بریم بیمارستان ببینم تب داری؟؟
نی امیوه رو گذاشتم تو دهنم
+خودت چی؟؟؟
_منم اگ خواسم از همینا میخورم
+اووهووممم
_من یه تور دارم
+هووم
_و کره عم میام میتونی توی کنسرت همراهیم کنیم؟؟؟
+اینو باید ب منیجرم میگفتین
_میخواسم رضایت قلبی داشده باشی
+اره حتما میام
قیافش دقیقا شبیه قلب شده بود ینی اینقد خوشال شده؟؟؟
_مممررسییییی
+خخخخ موچی کیوت
_چی گفدی؟؟؟
+من؟؟؟؟
_ اره الان ی چیزی گفدی
+یادم نمیاد
_گفدی موچی کیوت؟؟؟؟؟
+نچ
_باشه مین بونگی اعظم اعتراف نکن ک دوسم داری
برای اولین بار و ب طرز عجیبی هرچی خورده بودم پرید تو گلوم
_هیییییععععع ییووننگگگییییییی
تند میزد پشتم با این ک فرقی نمیکرد هر لحظه بیشتر احساس خفگی بهم دست میداد
تا اینکه یهو از صندلی بیرون کشیده شدم و ی نفر از پشت بلندم کرد و پایین سینمو فشار داد
باعث شد بتونم نفس بکشم_ممنونم ممنونم ممنونم اقا
گقتی نفس جا اومد برگشتم ک با فرشته نجاتم روبه رو شدم ک.....
اولین چیزی ک اومد تو ذهنم
.••اون اینجاس••.
~~~~~~~
~~~~
~~
حدس بزنید کیو دیده
تا نگین آپ نمیکنم☹️😟
شکست عشقی خوردم کممککک😹😹😑
نظرتون درمورد فیک چیه؟
سر پارت قبلی خیلیا گفتن ک دوسش دارن
ممنونم ک وقتتونو میزارین💙
با دادن اون ستاره کوچیک خوشحالم کنین و بم انرژی بدین❤️