22

3.1K 529 195
                                    



پارک جیمین



با تموم شدن وقت کاری به کاغذ های جلوم نگاه کردم کلی طرح برای کالکشن جدید و ایده هام روش بود یکی از یکی بدتر

 اخمام توهم رفت تمام ذهنم درگیر شده بود نگران بودم نمیخواستم تهیونگ چیزی در مورد من و جونگ کوک بدونه اون دیوونه میشد ولی مگه اون در مورد رابطه اش به من گفته بود؟

چرا اونی که همه چیزش و باید میگفت من بودم؟

چرا انقدر همه چیز و ازم پنهون میکرد؟ 

برای همین امروز با اوردن اسم یونگی بهم ریخته بود؟

 کاغذ هارو مرتب کردم

من واقعا تمایلم و به جونگ کوک درک نمیکردم نمیفهمیدم چرا انقدر میخواستم نزدیکش باشم؟ چرا وقتی میدیدم اونم همین و میخواد عین خر ذوق میکردم؟

 نمیفهمیدم این اواخر هیچی و نمیفهمیدم هیچی و درک نمیکردم دگ از این همه سوال تو مغزم خسته شده بودم چرا هایی تو ذهنم بودن که اکثرشون به تهیونگ ختم میشد و این خسته ام میکرد

 از یه طرف واقعا دلم میخواست با یکی وارد رابطه شم دلم یکی و تو زندگیم میخواست و من فقط به بودن تهیونگ قانع نبودم

اگه میخواستم افتضاح امروز تکرار نشه باید با یکی وارد رابطه میشدم باید مسائل جنسیم و از تهیونگ جدا میکردم

 چرا اون یه نفر نباید جانگ کوک میبود؟
اون واقعا خطرناک نبود نمیفهمیدم تهیونگ منو از چی میترسوند

درسته گاهی ترسناک به نظر میومد ولی وقتی باهام اروم حرف میزد وقتی لمسم میکرد میخواستم که به کارش ادامه بده و اصلا اطرافش احساس خطر نمیکردم

شایدم همه اش برمیگشت به زندگی جنسیم؟

من اخرین بار با جانگ کوک سکس داشتم و این اذیتم میکرد که تو این چندوقت با کسی نبودم باید انجامش میدادم نه؟

-فکر میکردم بخوای زودتر بری

نگاش کردم با دقت نگاش کردم ،اون چرا فکر میکرد من و اون مناسب همدیگه ایم ؟چطور نمیتونست فقط بره سراغ یکی دیگه؟چرا فکر میکرد تهیونگ ممکنه اون و مقصر بهم خوردن رابطه اش بدونه؟

-بهم زل زدی؟

نگام و ازش گرفتم از پشت میز بلند شدم وسایلم و برداشتم

-من دارم میرم

-شب باید کجا بیام دنبالت؟

-فقط ادرس جایی که باید بیام و برام بفرست

-من میخوام خودم بیام دنبالت

جلوش ایستادم نگاش کردم:من راحت ترم که خودم بیام جایی که میگی ولی به هرحال خونمون و بلدی نه؟

Filter | kookmin |Where stories live. Discover now