4.نیت

58 16 0
                                    


یکی از خصوصیات عجیب داهیون این بود که از بوی مواد ضد عفونی کننده در بیمارستان ها خوشش میومد.بوی تندی که براش حس امنیت به ارمغان میاورد.
روزهایی بیشماری که با خواهر کوچکترش سوهیون توی خونه تنها بود و به سوهیون حمله ی صرع دست میداد فقط امید به اومدن امبولانس و اوردنش به بیمارستان داهیون رو اروم میکرد،فقط شنیدن صدای تخت های چرخ داری که سوهیون رو به اتاق اورژانس میبردند ارومش میکرد  و میتونست نفس راحتی بکشه
ولی اگه سوار اسانسور بشی و طبقه 19 رو فشار بدی به قسمتی از بیمارستان میرسی که بوی مواد ضد عفونی کننده قویتر میشه راهرویی تنگ و تاریک که سایه مرگ روش  سنگینی میکنه.
این قسمتی از بیمارستان بود که داهیون ابدا دوست نداشت.
البته به این فضا عادت کرده بود روزهای بیشماری از دوران کاراموزی رو در این قسمت سپری کرده بود و حالا با مجوز و کارت شناسایی که به گردنش اویخته شده بود همراه رئیس کاراگاهان دایره جنایی به سمت سردخونه میرفت.گرچه تقریبا میدوید تا به قدم های بلند و سریع رئیسش برسه.
به سمت راست پیچیدند.درانتهای راهرو در دو لنگه ی فلزی قرار شد.از در رد شدند وارد اتاق نسبتا بزرگی شدند.هوای داخل سرد بود و میز های فلزی کالبد شکافی در وسط اتاق قرار داشتند.به طرف در دیگه ای در سمت مخالف اتاق رفتند. زن میانسالی با موهایی که کمی سفید شده بودند و انگشتانی لاغر و بلند منتظرشون بود و به جسد مرد جلوی روش که شکاف بزرگی در شکمش بود و اعضا و جوارحش به بیرون ریخته بود خیره شده بود.
داهیون با دیدن جسد وبوی تعفن چینی به بینیش انداخت اما جونگ یون عکس العملی نشون نداد
"سلام دکتر جانگ"
زن از پشت ماسک جراحی که زده بود جواب داد "سلام جونگ یون"
بدون اینکه از بالای سر جسد حرکت بکنه گفت" تازه سیستم گوارشیشو معاینه کردم اینطور که معلوم بود گزینه مسومست خط میخوره"
داهیون گیج شده بود.با اینکه به خودش قول داده چون بار اولشه سکوت کنه و فقط نظاره گر باشه اما در حالی که سعی میکرد جلوی حالت تهوعش رو بگیره گفت " مسمیومیت؟ چرا برای کسی که قربانی انفجار بوده دنبال مسومیت میگردین؟"
"چون فقط نمیشه یه نیمه لیوان رو دید باید از همه ی جوانب بهش نگاه کرد"جونگ یون به سمت جسد روی میز رفت "درست همونطوری که علت مرگ یه جسد سوخته رو سوختن توی انفجار در نظر نمیگیری"
دکتر جانگ از پشت ماسک کوتاه خندید. داهیون دوست داشت سر خودش رو به خاطر سوال احمقانه به دیوار بکوبه
"ولی چی باعث شد به مسومیت فکر کنین؟"
"بیا نزدیک تر به صورتش نگاه کن" داهیون دو قدم به جسد نزدیک شد،بدون اینکه ماسک بزنه روی جسد خم شد تا نشون بده سر سخت تر ازین حرف هاست
بر روی صورت سوخته مرد اثار کبودی مشاهده میشد.دیدنش سخت بود اما غیر ممکن نبود این نوعی مدرک بود
لب های جسد ورم کرده بود و به رنگ بنفش مایل به ابی کبوده شده بود
"سم"
"بله داهیون سم"جونگ یون در حالی که دستکش های لاتکس رو دستش میکرد ادامه داد" من شخصا از دکتر جانگ خواستم هر جسدی که اینجا میاد رو خودش کالبد شکافی کنه و مسایلی مانند این رو به من خبر بده" دستشو به سمت لب های جسد نزدیک کرد و بررسیون کرد
"مگه جسد هایی مثل این بازم بوده؟"
"اره من چند وقتیه دارم رد چند تا جسد رو دنبال میکنم همشون همین اثار کبودی رو داشتن و علت مرگشون خفگی بوده همینطور که دکتر جانگ امروز صبح تایید کردن" جونگ یون پرونده زرد رنگی رو به دست داهیون داد که خودش قبلا مطالعه کرده بود
نام: بو جانگ شین
سن،ملیت، جنسیت:44-اسیایی(ک.ج)،مرد
علت مرگ:خفگی
دلایل: واکنش به نوعی ماده محرک که تنفس را مختل میسازد
"اون قبل از انفجار مرده یا حینش؟ این ماده محرک باعث انفجار شده؟"
"در رابطه با سوال اولت، در حینش، برای سوال دومت، بعید میدونم .کارکنای بخش شیمی جنایی توی مرکز علت انفجار رو امونیوم نیترات شناسایی کردن که تا وقتی به صورت خوراکی مصرف نشه ضرری برای کسی نداره دستگاه تنفس رو هم مختل نمیکنه احتمالا علتش یکی از تله های انفجاری توی پناهگاه بوده که مرد بعد از احساس خفگی فعال کرده و محل رو منفجر کرده"
"تا الان چند تا قربانی بوده؟ مطمئنیم همشون علت مرگشون یکی بوده؟"
"چهار نفر دکتر جانگ مطمئنه که همشون به همین علت بوده اما نمیدونه چطور این اتفاق افتاده"نگاه تندی به دکتر جانگ انداخت
دکتر اهی کشید و گفت"دارم تلاش خودمو میکنم اما تا حالا همچین چیزی نداشتیم فقط میدونم پایش سولفوره قابل هضم نیست ولی از طریق پوست جذب میشه مواد مشابهش توی رژ لب ها پیدا میشه"
"لوازم ارایش! تعجبی نداره درگیره پرونده قتلین این همون پررونده لوازم ارایشی تقلبی نیست؟"
"خوب پروندهای منو خوندی"جونگ یون با لبخند کم رنگی سعی کرد دستیارش رو تشویق کنه. بعد ادامه داد" داشتم پرونده های بانکی بین مشتری های مشکوک و شرکت های تقلبی رو دنبال میکردم یه سری حساب های برون مرزی ناشناس تا اینکه به دوتا کاربر رسیدم که توسط دادگاه عمومی احضار شده بودند و زندانی بودند اما بعد بدون وثیقه ازاد شدند"جونگ یون صندلی فلزی چرخداری رو به طرف خودش کشید و روی اون نشست، دوباره ادامه داد" اما مشکل این بود که به خاطر خرید لوازم ارایشی تقلبی دستگیر نشدن، خیلیا لوارم ارایشی تقلبی استفاده میکنن.اونا به خاطر اینکه توی پرونده قتل دو مرد مظنون بودن احضار شده بودند. یکیشون که یک از مقتول ها نامزدش بود، دیگری هم مقتول همکارش توی یه اژانس سرمایه گذاری بود...میدونستم یه جای کار میلنگه چطور دوتاشون همزمان با هم ازاد شده بودند بدون اینکه کسی بهشون شک کنه به خاطر همین از دکتر جانگ خواستم پرونده مربوط به اون دو مقتول و یا هر پرونده مشابه رو بگرده و پیدا کنه.جانگ علاوه بر پرونده مقتول ها دو پرونده دیگه هم پیدا کرد جدا ازین چهار نفری که ما الان داریم"
"خدای من این قضیه خیلی جدیه"
"قصه گفتن کافیه دانش اموز نمونه دانشکده افسری بهم بگو مثلث انجام جرم چیه؟"
داهیون گلوشو صف کرد و گفن" نیت هدف موقعیت"
"و ما اینجا چی رو کم داریم؟"
"نیت"
"خوبه حالا جواب دو پرونده قبلی که پیدا کردم میگم برات. زن اول یه کارگاه خصوصی استخدام میکنه تا شوهرشو رو دنبال کنه یک هقته قبلش زن عکس هایی رو دریافت میکنه از شوهرش که با خواهر خود زنه بهش خیانت کرده
"پرونده بعدی دو تا همکار با هم به یک مهمونی وی ای پی در هتل هیات پارک میرن و با هم عکس میگیرن و توی اینستاگرام پست میکنن. توی عکس به نظر میرسه بهشون خوش میگذره اما جسد مرده روز بعد پیدا میشه و دختره هم تا یه هفته سر کار نمیاد"
"به نظرت مرده.."
"چند وقته بعد زنه توی یه مرکز نقاهت از ازار های جنسی وقت میگیره شاید برات سوال باشه همه ی اینا رو از کجا میدونم  منم راهای خودمو دارم تونستم به ایمیل هاشون دستریی پیدا کنم
"حالا برای ماموریت اول ازت میخوام مظنون و نیت رو برای این پرونده  پیدا کنی میتونیم از جسد سوخته بیچاره شروع کنیم چون تازه تره "
"باشه میرم سراغش ولی راجب جسد باید چیزای دیگه هم فهمیده باشین مگه نه؟"
جونگ یون به دستیار پر دل و جرات خودش زل زد و گفت" از ادمای فرصت طلب خوشم نمیاد..ولی به خودم میگم شاید میخوای از وقتی که داری نهایت استفاده رو بکنی" جونگ یون دستشو به سمت کیفش دراز کرد و پرونده ی دیگه بیرون کشید "اینا لیست تماس هاشه که به سختی تونستیم از گوشی نیمه سوختش گیر بیاریم
" داخلش یه سری شماره های ناشناس هست که چند روزه اخر باهاشون تماس گرفته و بهشون اس ام اس داده شماره ایی که بهش ادرس پناهگاه رو داده درست جایی که ما جسدش رو پیدا کردیم داخل پیغام ها دستور العمل های مشخصی بوده ازینکه چطور وارد خونه بشه دزدگیر رو غیر فعال بکنه و در اخرین پیغام هم نوشته سده "امیدوارم از دخترای ما لذت ببری"
داهیون سرشو تکون داد " با چند تا فاحشه قرار داشته"
" اینو دیگه تو باید بفهمی"
"بله ممنون بابت فرصتی که بهم دادین و بهم اعتماد کردین ولی..ببخشید میپرسم..اینجا یه مسئله ی بزرگتر نیست؟ چیزی که مثلث جرایم رو به ربط میده .بین فرصت و هدف چیز دیگه ای هم هست..اسلحه، اینجا هم اسلحه های ما ممکنه رژ لب های تقلبی باشه و اگه کسی اینجا داره از براورده کردن انتقام های بقیه پول درمیاره فکر نمیکنین ممکنه دوباره مرتکب جرم بشه؟ ما نباید جلوی این کلاه بردار رو بگیریم؟تا قتل ها متوقف بشه؟"
"تو ادم تیزی هستی داهیون ولی یه دلیلی هست که تو دستیاری و من رئیس مسئله بزرگتر به عهده منه حالا چرا وظیفه که روی دوشت گداشتم رو انجام نمیدی و با من همکاری نمیکنی؟..تا ببنیم چی پیش میاد"
داهیون جوابی نداد.بهتر بود کاری که بهش محول شده رو زودتر انجام بده تا رئیسش رو تحت تاثیر قرار بده پرونده هایی که روی میز بود رو جمع کرد و بعد از تعظیم کوتاهی از اتاق خارج شد.
دکتر جانگ که کارش با جسد تموم شده بود به طرف کاراگاه برگشت و کفت" هنوز نرسیده به دختره اعتماد داری مگه نه؟"
"دارم به جیهیو لطف میکنم از بس این چند وقته غر زده که کارش فقط منشی بودنه نه بیشتر اونم چون فقط من دستیار نمیخوام"
دکتر خندید و گفت" اوه جونگ یون روزی که اینقدر منشیت رو اذیت نکنی و روزت شب بشه من کارومو میزارم کنار.تو تا حالا به افراد پایین تر از خود اجازه ندادی خودشون تحقیقات انجام بدن اونم روی همچین پرونده مهمی که روی ترفیعت تاثیر داره"
جونگ یون لبخند ضعیفی زد و گفت" خیلی خب جانگ قبولش کردم چون خسته شدم دارم به این نتیجه میرسم که به جای نجات دادن زندگی بقیه دارم زندگی خودم رو تلف میکنم
"این دختره تازه نفسه هنوز اوله راهه میدونه چی میخواد شاید فقط کنجکاو باشم اما یه چیزی راجبش هست که باعث میشه بخوام بهش فرصت بدم خودشو نشون بده"
"اوه عزیز اگه دستام اغشته به دل وروده و خون نبود الان بغلت میکردم" لبخند گشادی زد که حتی از زیر ماسک هم مشخص بود " ولی منم باهات هم نظرم این دختره یه چیز خاصی داره تو خودش، اونم برای تو مفید میشه "

Make up Mafia (Persian)Where stories live. Discover now