Question 17

236 56 40
                                    


"بهترین خاطره زندگیتون چی بوده؟!"

دین و کَس:"اااااههههههه"

د:"کی این سوالا رو نوشته؟! بعضیاشون بی معنی، احساساتی و مسخرن."

ک:"شاید فک میکنن بی معنیه احساساتی مسخره کمکمون کنه پارتنرمون رو بهتر بفهمیم."

د:"مسخرست."

ک:"اگه تو میگی باشه."

د:"چرا من ثبت نام کردم؟!"

ک:"تا از کلاس ریاضی در بری."

د:"درسته...اصلا از کجا میفهمن که داریم سوالا رو جواب میدیم یا نه؟!"

ک:"نمیفهمن."

د:"پس لازم نیست که حتما همشونو جواب بدیم."

ک:"ما اینجا گیر افتادیم تا وقتی که تمومشون کنیم."

د:"بدون وقفه؟!"

ک:"تا الان وقفه‌ای داشتیم؟!"

د:"نه."

ک:"پس نه."

د:"اگه کل روز طول بکشه تا جوابشون بدیم چی؟!"

ک:"پس کل روز طول می‌کشه."

د:"ولی قانونا چین؟! میتونیم بریم دستشویی؟! غذا بهمون میدن؟! یا باید اینجا بمونیم تا از گشنگی بمیریم و سوالا رو جواب بدیم؟!"

ک:"از گشنگی نمیمیری."

د:"تو از کجا میدونی، من دیشب تا حالا غذا نخوردم."

ک:"خب این برای سلامتیت خوب نیست. ولی اساسا تقریبا 10 روز طول می‌کشه تا از گشنگی بمیری البته بعضی وقتا بیشتر."

د:"اصلا چرا همچین چیزی رو می‌دووونییی؟!"

ک:"داداشم یه دیوونه زنجیره‌ایه."

د:"خب اگه داریم راجب شیطان حرف میزنیم، منطقیه."

ک:"داریم راجب خودش حرف میزنیم و آره. کاملا عاقلانه اسمش رو انتخاب کردیم."

دین دراماتیک‌وار صندلیشو عقب برد.

ک:"چیه؟!"

د:"حوصلممم سر رفتتتت."

ک:"پس به سوالا جواب بده."

د:"خب خسته کنندس."

ک:"وای گاد، تو مثه بچه هایی."

د:"نخیر نیستم."

ک:"پس مثلشونم رفتار نکن."

دین بلند شد و روی میز نشست.
د:"وقتی مثل بچه ها رفتار نمیکنم که تو هم مثه یه زن پیر بداخلاق 40 ساله رفتار نکنی"

ک:"من مثل یه زن پیر بداخلاق 40 ساله رفتار نمیکنمم."

د:"چرا میکنی."

ک:"نه نمیکنم!"

د:"چرا میکنی."

ک:"نه نمیک-"

36 questions of Destiel (Persian translation)Where stories live. Discover now